لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

زمینه چینی هایی برای افزایش بهای بنزین

منبع: روزنامه شرق

همان گونه که انتظار می رفت پس از جهش نرخ ارز زمزمه هایی برای توجیه افزایش بهای بنزین و به طور کلی سوخت در رسانه ها اغاز شده و در همین زمینه در صفحه نخست روزنامه شرق روز 5 شنبه یادداشتی به قلم اقای آخانی استاد دانشگاه منتشر شده که در این یادداشت خطوط کلی زمینه چینی برای افزایش حامل های انرژی که ابتدا از بنزین اغاز شده و به تدریچ سایر حامل های انرژی اعم از گازوییل، نفت سفید و سپس برق و غیره را در بر خواهد گرفت دیده می‌شود.   

این یادداشت کوتاه مطابق معمول سال های گذشته بر پایه دو محور ظاهرا غیر اقتصادی یعنی توجه به محیط زیست (منظور آلودگی هوای تهران و سایر کلان شهرهای کشور ) و اجرای عدالت در زمینه توزیع یارانه یکسان به دارا و ندار  استدلال می شود که اگر  دولت یارانه ای را که روی  بنزین می گذارد با گران کردن بنزین صرف گسترش و تجهیز سامانه حمل و نقل عمومی بکند هم الودگی هوا کاهش می یابد و هم افراد ندار از ان استفاده می کنند و ثروتمندان برای استفاده از سوخت هزینه آن را می پردازند  به این سان پولی از جیب فقرا به جیب ثروتمندان نمی رود و عدالت برقرار می شود. 

اما در این گونه استدلال ها همواره بی توجهی عامدانه ای نسبت به برخی واقعیات اقتصادی و اجتماعی دیده می شود.که این یادداشت به همان اصول وفادار است.

نویسنده اصلاح و تجهیز سامانه حمل و نقل عمومی را در گرو اختصاص 40  هزار میلیارد تومان یارانه ای که دولت به بنزین و گازوییل می پردازد قرار داده و می پرسد چرا مردم حاضرند سالانه این میزان بابت اعتیادشان به مصرف بالای بنزین و گازوییل بپردازند ولی قدمی در راه اصلاح حمل و نقل عمومی برندارند؟

اول: نویسنده یادداشت مشخص نیست رقم 40 هزار میلیارد تومان را از کجا استخراج کرده اند؟ 

دوم: معلوم نیست چرا نویسنده اصلاح سامانه حمل و نقل عمومی را به یارانه سوخت خودروها گره زده اند؟ این در حالی است که دولت در همه سال های گذشته و همین امسال ردیف بودجه مشخصی برای گسترش حمل و نقل عمومی در شهرها و کلان شهرها دارد که از دولت سازندگی با این سو به ویژه در دولت اقای احمدی نژاد دولت ها سهم خود را در این زمینه به شهرداری ها نپرداخته اند. معلوم نیست نویسنده محترم چرا یقه دولت را برای شانه خالی کردن از وظایف قانونی خود نمی گیرد که به زعم نویسنده یادداشت هزاران کشته و زخمی بر روی دست مردم می گذارد و هوا را آلوده و خیابان ها را لبریز از خودرو کرده و به جای آن خواستار گران کردن سوخت و اختصاص یارانه ادعایی به اصلاح سامانه حمل و نقل عمومی شهرها شده اند! 

سوم: دست کم آن طور که اخیرا در نامه شورای شهر تهران به رهبری آمده رقم مورد نیاز برای اصلاح و تکمیل سامانه حمل و نقل تهران بسیار بیشتر از مبلغ 40هزاز میلیارد ادعایی نویسنده است، معلوم نیست مابقی این مبلغ از کجا باید تامین شود؟ باز هم از گران کردن بنزین؟ 

چهارم: برنامه پیشنهادی نویسنده محترم یادداشت  و کسانی که با این استدلال موافقند در زمینه تکمیل و اصلاح سامانه حمل و نقل عمومی چیست؟ برنامه یک ساله است یا چند ساله ؟ اساسا منطور ایشان از حمل و نقل عمومی چیست؟ آیا تاکسی ها و آژانس ها شامل سامانه حمل و نقل عمومی نمی شوند؟ منظور خط‌های اتوبوس رانی است با مترو و سایر سیستم های حمل و نقل را نیز شامل می‌شود؟

پنجم: افزایش بهای بنزین و گازوییل در همه شهرهای کوچک و بزرگ بایستی اجرا شود؟ مثلا سهم شهرهای کوچک از سامانه حمل و نقل مانند مترو و اتوبوس بی آر تی یا منوریل چقدر است؟ و اساسا نیازی به این گونه سرویس های عمومی در شهرهای کوچک وجود دارد؟ 

ششم: در حالی که در دو سه ماه اخیر شاهد اعتراض رانندگان خودروهای سنگین که مشتریان و مصرف کنندگان گازوییل هستند به پایین بودن مبلغ کرایه ها  در جریان است و مسولان دولتی خود نیز این موضوع را تایید کرده و با رانندگان ابزار همدردی می کنند افزایش بهای گازوییل چه تاثیری بر همان حمل و نقل عمومی دارد؟ یا این که حمل بار و مسافر جز حمل و نقل عمومی نیست؟!

ایشان به آلودگی هوا و کشتار جاده ای اشاره کرده و این ها را دلایل متقنی برای افزایش بهای سوخت برشمرده اند.

در این زمینه نیز پرسش های جدی مطرح می شود.

اول: آلودگی هوا گریبانگیر همه شهرهای کشور است یا تهران و کلان شهرها؟ در این صورت چرا ساکنان شهرها دیگر که درگیر الودگی هوا نیستند باید هزینه آن را برای ساکنان تهران و کلان شهرها بپردازند؟

دوم: علیرغم استدلال ایشان واقعیت ها نشان می دهد که در سال های اخیر دست کم در سه مرحله شاهد جهش قیمت بنزین و گازوییل در دولت های سازندگی، اصلاحات و دولت احمدی نژاد بوده ایم. اگر استدلال ایشان در این زمینه درست بود که الان نبایستی اساسا با موضوع ترافیک و الودگی هوا رو به رو باشیم، ولی برعکس هر ساله شاهد افزایش مصرف بنزین بوده ایم به گونه ای که هر سال شاهد رکورد شکنی در زمینه مصرف بنزین هستیم!

سوم: اگر موضوع مصرف بنزین به سودجویی خودروسازان (البته داخلی!) ارتباط داشته باشد بایستی نویسنده را به این نکته دلالت دهم که در آلمان ، ژاپن، آمریکا در ازای هر 3 نفر 2 خودرو وجود دارد و در سایر کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی سرانه خودرو از ایران بیشتر است اما در زمینه اوضاع ترافیکی، کشتار جاده ای و الودگی هوای شهرها با هیچ یک از مشکل های ما رو به رو نیستند.

چهارم: ساکنان شهرهایی که در آن ها شاهد ترافیک و آلودگی هوا نیستیم چرا باید جریمه ترافیک و مشکلات زیست محیطی کلان شهرها را بپردازند؟ ایا این عدالت است؟

واقعیت این است که چاره ترافیک و الودگی هوای شهرها وابسته به مجموعه ای از چندین عامل مرتبط است که سامانه حمل و نقل عمومی یکی از آن هاست. اما در هیچ یک از الگوهای حل مشکل ترافیک و الودگی هوا چه در ایران و چه در سایر کشورهای دنیا که در این امر موفق بوده اند پیش شرط اصلاح سامانه حمل و نقل و عدالت اقتصادی را افزایش بهای سوخت قرار نداده اند. این گونه استدلال ها تنها می تواند بهانه ای برای افزایش بهای سوخت و افزودن باری بیش از همه بر دوش زحمتکشانی باشد که چاره ای جز استفاده از این چرخه معیوب حمل و نقل موجود ندارند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد