لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

در آستان انتخابات

رابطه عدالت اجتماعی و توزیع ثروت‌ ملی

در این دوره انتخابات بحث‌های کلیدی بر روی مسائل اقتصادی در جامعه مطرح است که به برخی از آن ها در برنامه‌های کاندیداها اشاره شده است. در روزهای پایانی سال گذشته طرحی اقتصادی به به نام مردمی کردن نفت! از سوی مهدی کروبی به عنوان یکی از جدی ترین کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح شد که در گرمای دعواها بر سر تصویب بودجه دولت برای سال 88 و حذف یارانه‌ها و مسائل سیاسی گم شد و کم‌تر تحلیلی از این طرح در نشریان تخصصی و روزنامه‌ها منتشر شد. در این میان دیروز در رسانه‌ها خواندیم که آقای احمدی نژاد طرحی را برای ملی شدن دوباره نفت اعلام کرده که البته همان گونه که انتظار می‌رفت طرحی نپخته و گنگ است. به هر روی در نزدیکی انتخاباتی که به توزیع سیب‌زمینی و نان! و پول نقد در میان مردم انجامیده نشان می‌دهد این طرح تا چه اندازه قانونی و منطقی است.

با توجه به جو به وجود آمده و آسان سازی و تقلیل مسئله دمکراسی، قانون گریزی و استبداد تاریخی در ایران به مسئله توزیع پروت نفت در میان مردم  لازم است بررسی‌هایی توسط کارشناسان روی این طرح انجام شود و مهم ترین آن که من در این یادداشت کوتاه به آن خواهم پرداخت نفوذ و رسوخ نوعی لیبرالیسم در آرا و افکاراقتصادی سیاستمداران و اقتصاددانان ماست که در نهایت منتهی به طرح‌هایی چون حذف یارانه‌ها و سیاست‌های تعدیل اقتصادی و نوعی از خصوصی سازی صنایع شده که تا کنون زیان‌های فراوانی نیز از این ره‌گذر به اقتصاد شکننده ایران وارد آمده است.

ادامه مطلب ...

یاس نو سر زا رفت

چندی پیش آقای صفار هرندی که معرف حضورتون هست اظهار فیض فرموده بودند که مردم ما به احزاب علاقه‌ ندارند. نمونه این که ما سال‌هاست در کشور حزب درست و دروا نداریم. من می خواستم صحبت ایشان را بعد از چند ماه تکمیل کنم(چه کنیم ماها اساس آدم‌های کندی هستیم) که مردم ما اساسا علاقه‌به هیچی ندارن. مثلا فیلم‌هایی که نیامده توقیف می‌شن، یا اگه خیلی شانس داشته باشن مثله فیلم سنتوری یهو سر از کنار خیابون در میارن اونم با چه تیراژی؟کتاب‌هایی که هیچ کس از حضورشان مطلع نمی شود چون که پس از چاپ به سرعت خمیر می ‌شوند، خوب معلومه کسی از کتاب خمیر خوشش نمیاد چون کتاب هم باید مثله نون سنگگ برشته باشه تا بشه خوردش( ببخشید خوندش) یا روزنامه‌هایی که سرزا می‌رن و فعلن آخریش همین یاس نو بود. پس آقای صفار هرندی می تونه ادعا کنه که روزنامه یاس نو تیراژ خیلی کمی داشته و اصلن کسی اونو می شناخته؟

بعد از تحریر،

ظاهرا آقای ارشادیان بیش‌تر از همه فشار آورده که این روزنامه اصلن متولید نشه ولی حالا هم که شده جلوی ضرر رو از هر جا که بگیری منفعته؟

آیا تغییر از راه می‌رسد؟

یا سوسیالیسم یا بربریت!

انباشت مطالبات طبقه کارگر و متوسط آمریکا در اثر سال‌های حاکمیت نومحافظه‌کارها در آمریکا باعث وقوع بحران مالی عظیم در ایالت متحده و سایر گشورهای سرمایه سالاری شد. این بحران با روی کار آمدن اوباما در آمریکا بزرگ‌ترین اقتصاد جهان سمت و سویی دیگر یافت. کشمکش و مبارزه میان طرفداران اوباما که خواهان تغییر و گسترش دامنه این تغییر هستند با محافظه کارانی که خواهان حفظ وضع موجود و ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند باعث شده که هر روز شاهد خبرهای متناقضی از این کشور باشیم. صدا و سیما با سوء استفاده از این اوضاع آمریکا- یعنی اعتراضات کارگری و مردم تهی‌دست آمریکا که در اثر سیاست‌های غلط دولت پیشین به این روز افتاده‌اند-  با پ.شش این گونه اخبار و نتیجه گیری و تحریف آن‌ها تلاش دارد نشان دهد که هیچ تغییری در این کشور روی نداده یا در شرف انجام نیست. صدا و سیما با در پیش گرفتن این سیاست می خواهد ناکامی‌های دولت نهم را در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد مخدوش و در اثر سیاست‌های آمریکا جلوه دهد. ضمن این‌که در عامه مردم که در انتخابات ریاست جمهوری دهم به دنبال تغییر در فضای سیاسی  اقتصادی ایران هستند یاس و نومیدی ایجاد کند.

واقعیت این است که دولت بوش چه خوب آب به آسیاب راست‌های ایران و مخالفان سیاست تنش زدایی و صلح می‌ریخت.

در مطلبی در این‌جا تلاش کرده‌ام خیلی خلاصه و فشرده آن‌چه را که در آمریکا می‌گذرد نشان دهم.

در حاشیه کشمکش بر سر صندلی شستا

مقاومت‌هایی که شکل می‌گیرد!

دولت نهم دولت رکودشکنی‌‌هاست. و به نظر می‌رسد این رکورد شکنی‌ها هر چه به روزهای پایانی عمر دولت مهرورزی نزدیک‌تر می‌شویم شدت بیشتری می‌یابد. یکی از جالب‌ترین این رکورد شکنی‌ها در تغییر مدیران و وزرا تا دیروز مربوط به انتخاب سرمربی مکتبی و هوادار سینه چاک رئیس دولت آقای مایلی کهن بود که ظرف مدت 15 روز تغییر کرد. ولی روز گذشته در حالی که هنوز جوهر روان‌نویس آقای ذبیحی مدیرعامل تامین اجتماعی در حکم مدیرعاملی بذرپاش از یاران رایحه خوش خدمتی بر کرسی مدیرعاملی یکی از بزرگ‌ترین نهادهای مردمی که تحت تسلط دولت یعنی شرکت شستا خشک نشده بود که خبر ابقای مدیر و هیئت مدیره شستا جای آن را گرفت. واقعا در این دولت چه خبر است. چند روز پیش مشایی هنوز جای ری شهری را در حج و زیارت نگرفته رئیس تعویض می‌کند و روز بعد مقام رهبری شخصا در این مورد مداخله کرده و حکم مشایی را باطل می‌کند. و در همین مدت کوتاه کشمکش بر سر سازمان حج و زیارت چندین زوار ایرانی در جاده و در بمب گذاری کشته می‌شوند و دولت مهروزی از این خوضوع حتی ککش نمی‌گزد. و حالا بر سر شستا دعواست.

اما چرا احمدی‌نژاد از تصمیمش مبنی بر ریاست بذرپاش بر شستا عقب نشینی کرد. یک سازمان مالی قدرتمند که البته با پول بیمه‌ شده‌هایی مثل من و شما اداره می‌شود؟ واقعیت این است که علیرغم کردن وزرا در لوله و پیچاندن گوش استاندارن و مسئولان محترم و ایثارگر دولت نهم توسط رئیس دولت و نسق کشیدن از وزرا و مسئولان به نظر می‌رسد کم کم مقاومت‌ها در برابر تک‌روی‌های!!! رئیس محترم دولت نهم شکل می‌گیرد. وگرنه چه دلیلی داشت پس گرفتن حکم بذرپاش ظرف کم‌تر از 24 ساعت و در حالی که قرار برنامه معارفه بذرپاش نیز برای روز دوشنبه گذاشته شده بود!

در حاشیه آمارهای من‌دراوردی دولت و صدا و سیما

اصلاح الگوی مصرف و کوتاه شدن قد ما ایرانیان

سال‌های سال است که مراجع دولتی در گوش مردم ما می‌خوانند ما در مصرف چه و چه و چه اسراف می‌کنیم. من قصد ندارم میلیون‌ها ساعتی از وقت مردم که در ترافیک تلف می‌شود صحبت کنم، یا بیماری مردم در اثر آلودگی هوا در شهرهای بزرگ که 80 درصد آن در اثر آمد و شد خودروهای عهد بوقی است که انحصارات دولتی به خیابان‌های می‌ریزند. یا از وقتی که در بانک‌ها، در  ادرات و غیره تلف می شوند حرفی بزنم. اما مواردی هست که براساس آمار و ارقام مشخص می‌کند که ما نه تنها اسراف نمی‌کنیم بلکه در کشور فقیر ایران با مردمی که بیش از 9 میلیون نفر آن‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند و  فاصله طبقاتی در ایران در هیچ جای دنیا نظیر ندارد ما در بسیاری از موارد مصرف خیلی کمی داریم که در سال الگوی مصرف انشا‌ء الله حاکمیت به آن توجه بیشتری مبذول دارند. اما برخی آمارها:

سرانه مصرف انرژی (منبع آژانس بین‌المللی انرژیIAA)

ایالات متحده آمریکا   23% کل انرژی مصرفی جهان

چین                      17%

روسیه                    7%

ژاپن                       6%

ایران                    5/2%

برزیل                      3%

مکزیک                    2%

آلمان                      4%

ترکیه                    5/1%

انگلیس                   3%

در مجموع مردم ایران یک دهم کشور کوچک قطر و یک چهارم سرانه مصرف آمریکا انرژی مصرف می‌کنند. البته ذکر این نکته لازم است که مسئول مصرف انرژی از جمله بنزین سیاست‌های غلط و نتیجه دشمنی دولت با شهرداری بر سر تکمیل مترو است یعنی مردم به علت ندانم کاری دولت‌های گذشته، قدرت انحصارات خودروسازی ایران و اخیرا با افزوده شدن دشمنی و لجبازی دولت با شهرداری تهران روزانه علیرغم میل خود میلیون‌ها لیتر بنزین را دود می‌کنند و به ریه و حلق زن و فرزند خود فرو می‌کنند.

سرانه هزینه بهداشت به دلار آمریکا

انگلیس               2560

آلمان                  3171

نروژ                    4080

سوئد                 2828

هلند                  3092

آمریکا                 6096

ایران                    604

مصرف سرانه تخم مرغ در سال(به کیلو گرم)

امارات                   64

آمریکا                   50         

کویت                    46

برونئی                  42

عربستان               35

مالزی                   33

انگلیس                 29

لبنان                    28

فرانسه                24

ایران                    21

میانگین مصرف سرانه تخم مرغ به عنوان یک خوراکی سرشار از پروتئین در جهان 24 کیلو گرم و برای ایران 8 تا 9 کیلو است که حدود یک سوم میانگین جهانی است.

مصرف سرانه پروتئین (کیلوگرم)

ایسلند                 87

فرانسه                 76

سوئد                   73

اسپانیا                 73

قزاقستان             43

ایران                    21

در حالیکه مصرف میانگین سرانه پروتئین در کشورهای پیشرفته 57 کیلوگرم می‌باشد این رقم برای ایران 21 کیلو است که قرار بوده به 29 کیلو در پایان برنامه چهارم برسد که البته بنا به گفته مسئولان کشاورزی کشور هنوز رقم دقیقی در دست نیست. و ایران در قعر جدول منطقه قرار دارد.

مصرف سرانه ماهی (کیلوگرم)

میانگین جهانی           14 کیلو

میانگین مصرف ایران       7 کیلو

این‌ها برخی از آمارهایی بود که انتخاب کرده بودم. وگرنه مصرف روغن، نمک، شکر و نان در ایران از بسیاری از کشورها بالاتر است که نشان دهنده فقر و سوء تغذیه ایرانیان است. همین موضوع باعث شده که ایرانیان نسبت به یک نسل پیش کوتاه قدتر شده باشند. امید به زندگی در میان ایرانیان به علت بیماری‌های قلبی و تصادفات وحشتناک جاده‌ای و مرگ و میر در اثر آلودگی هوا کم‌تر شده است.

خواب خوش عسلویه

پایتخت انرژی جهان در خواب قیلوله

در حالی که علیرغم گرم شدن هوا با توجه به نیاز شدید اروپا به گاز، بحث انرژی در گوشه و کنار ایران- کنفرانس انرژی در ترکمنستان و نشست بحث خط لوله نابوکو-  داغ است، اما دولت نهم بدون توجه به منافع ملی و بین نسلی که از راه استخراج و صدور گاز نصیب ملت می‌شود سرگرم سفرهای تبلیغاتی به شهرهای دور و نزدیک و تنش‌افزایی با جهان است.

ذخایر گاز ایران بنا به برآوردهای موجود 176 میلیارد بشکه( 28 تریلیون متر مکعب) می‌باشد  که حدود 16 درصد ذخایر شناخته شده گاز جهان می‌باشد. روسیه با 26 و قطر با 14 درصد مقام نخست و سوم را در جهان دارند. بر همین مبنا نرخ ذخیره تولید گاز ایران 245 سال پیش بینی می‌شود که هر گونه سرمایه گذاری در این راه را به لحاظ اقتصادی توجیه‌ پذیر می‌کند.

ادامه مطلب ...

شاید وقتی دیگر با فیلمی دیگر از بهرام بیضایی

هزار و یک شب نولیبرالیسم، نگاهی است به آخرین ساخته بهرام بیضایی. اگر خواستید می‌توانید در  البرز نت آن را بخوانید.

یک فیلم و چند روایت

 یک به یک می‌جنگیم و همه با هم شکست می‌خوریم!

پس از سال‌های طولانی سرانجام بخت این را یافتیم که فیلمی بر پرده سینما ببینیم. فیلمی که توانست کمی پرده از روی واقعیات تلخ و دردناک جامعه ایرانی را بالا بزند و با جسارت و هوشمندی به نقد روابط اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی بپردازد. فیلمی با روایت‌های گوناگون از زندگی و کار هنری و فرهنگی در سرزمینی که زمانی گویا هنر نزد آن‌ها بوده است و بس!

فیلمی شهری از شهر تهران که می‌تواند در همه شهرهای بزرگ جهان سرمایه‌داری اتفاق بیفتد. فیلمی از روابط تلخ هنری و اجتماعی  انسان‌هایی که در میانه میدان، امیدوارنه خوش دست و پایی می‌زنند.

فیلمی که از قضای روزگار همزمان با فیلمی اکران می‌شود که روایتی است لمپنی از جنگ و شهادت و جبهه تا مردم بر کسانی که در جبهه‌ها بوده‌اند بخندند تا شاید برای برخی کسان نامی و صد البته نانی داشته باشد.

فیلمی از بهرام بیضایی با نام«وقتی همه خوابیم»!

روزهای آخر نمایش این فیلم است بر پرده سینماهای تهران. از دستش ندهیم تا شاید وقتی دیگر فیلمی دیگر از این کارگردان، نویسنده و نمایشنامه نویس بزرگ ایرانی را بر پرده سینماها ببینیم!

 

باز هم از بحران در صنعت خودروسازی

بحران فراگیر در صنعت خودروسازی پایانی ندارد!


زمانی نه چندان دور-  شاید خیلی هم نزدیک، مثلا در زمان اکنون- یکی از دوستان که از ترس کارفرما نمی‌خواهد نامش برده شود تعریف می‌کرد که کارفرمایش روزی یقه او و چند تایی از کارکنان رده بالای شرکت- بخوانید مدیران- را می گیرد که شما وقتی که به این شرکت نه دولتی نه خصوصی- تیول مدیرعامل- آمدید چه داشتید و الآن چه دارید از مال و منال دنیا که هر چه دارید نه از برکت این شرکت بلکه کسب مال از راه حرام بوده و بیاورید و پس بدهید. این رفیق شفیق تعریف کرد که هرچه ما استدلال کردیم و صغرا و کبرا چیدیم که مثلا  این نتیجه یک عمر کار و تلاش ما در این شرکت بوده و عمرمان را در این راه گذاشته ایم که هم زندگی مان را سر کنیم و هم پس اندازی برای روزهای پیری و کوری داشته باشیم به خرج مدیر محترم نرفت که نرفت. دلیلش را هم البته با کمال صداقت آمیخته با رذالت این طور گفت: که من در این سال‌های دراز هرگز بیش‌تر یک پول بخور و نمیر به شما نداده‌ام و همیشه مواظب بوده‌ام که شما چیزی از خودتان نداشته باشید که مبادا جلوی من بایستید و گردن کشی کنید. در این سال‌ها هم هرگز هیچ کدام‌تان جلوی روش‌های من دراوردی و آزارهای بی حد و اندازه من نایستاده‌اید وگرنه شما را مدیر قسمت‌ها نمی کردم پس از کجا فلان خانه و فلان اثاث و ماشین را خریده‌اید؟این ها که گفتم همه واقعیت نیست چون واقعیت آن قدر صریح و چندش آور است که اگر بگویم باروتان نمی شود و ممکن است پیش خودتان مرا به دروغ گویی یا دست کم غلو متهم کنید.

این را گفتم تا بروم سر اصل مطلب که ابعاد فراگیر بحران اقتصادی جهان است که مثل یک کوه یخ می‌ماند و هر روز کشتی یکی از شرکت‌ها در اثر برخورد با آن منهدم می‌شود. ظاهرا در این ماه‌هایی که از وقوع بحران مالی جهان سرمایه سالار می‌گذرد هنوز ابعاد آن بر اقتصاددانان سرمایه‌داری مشخص نیست. البته به نظر عمدی در کار است تا به تدریج مال همه را بالا بکشند و چند صباحی بعد با نسخه جدیدی برای نجات سرمایه داری از راه برسند نسخه به دستان و رمالان نولیبرال و نومحافظه کار تا چند صباحی دیگر و این بار به شکلی دیگر تتمه پس انداز بخور و نمیری را که خلق الله از گلوی خود و زن بچه‌هاشان بریده‌اند به ترفندی دیگر از چنگ‌شان درآورند. وگرنه چرا در حالی که شرکت جنرال موتورز از فرط بی پولی به ورشکستگی افتاده و با کمک‌های- البته میلیاردی- دولت نا محرم که حالا محرم شده بر سر پاست بایستی مدیران آن با جت‌های شخصی به این طرف و آن طرف بروند؟ یا فلان بانک_ بخوانید لمن برادرز- در حالی که کاسه گدایی جلو کنگره دراز کرده در پایان سال بایستی پاداش‌های میلیونی به مدیرانش بدهد. البته سرکیسه کردن ملت در ارقام میلیاردی ناز شست این چنینی هم می‌خواهد. نمونه این چنین حاتم بخشی‌ها را در سایر شرکت‌ها و کمپانی‌های عظیم مالی و صنعتی نیز می توان نه تنها در ینگه دنیا -مهد آزادی- بلکه در گوشه کنار عریض و طویل دنیای سرمایه داری دید.

در همین رابطه مطلبی را در روزنامه اعتماد ملی امروز- یک شنبه 13 اردیبهشت در صفحه 9 یا در این‌جا می توانید بخوانید در باره  مشکلات ساختاری صنعت خودروسازی آمریکا مخصوصا.

به بهانه روز جهانی کارگر

با شما هستم آهای، کارگران



با شما هستم آهای، کارگران[1]

بچه ها، زنها، مردان، پسران

کارخانه چی و صاحب کارم

همنشین با خود استاندارم

هست داماد من آقای وزیر

خانمم دختر آقای امیر

خواهرم هست زن سرلشگر

دخترش هست عروس جعفر

پدر اندر پدر هستیم ارباب

جربزه دار و مبادی اداب

همه پاکیزه همه جنتلمن

من چه جورم؟ همه شان عینا من



 

ادامه مطلب ...