لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

به نام خجسته نوروز

تا ساعاتی دیگر سال 87 هم به پایان می رسد. سالی پر از تنش و بحران. سالی سخت و دشوار، سالی که در همه عرصه های منفی رشد داشتیم و توانستیم در تورم، گرانی، بی کاری،اعتیاد، کشتارهای جاده ای و فقر و نومیدی گوی سبقت از همگنان در شرق و غرب عالم برباییم. سالی پر از تشتت و ویرانی تاریخ و هنر و فرهنگ این کهن مرز و بوم.

اما با امید به پیشواز سال نو می رویم. امید، نه خوش خیالی یا بی خیالی! 

امروز به رسم دیرین مددی از حافظ برای سال نو گرفتم. این غزل آمد که حیفم آمد آن را با شما قسمت نکنم. حرف و سخن فراوان است. بگذریم. در این مطلع سال نو بیش از این کام خود و یکدیگر را تلخ نکنیم.  چه کنیم؟ شاید همین خلق و خو بوده که به ما ایرانی ها توان زنده ماندن و زایش و رویش دوباره پس از یورش های اسکندر مقدونی، اعراب، چنگیز مغول و ترکان غز داده است. تا به سرزمین خشک و نا مهربان و بخیل مان هم چنان مهر به ورزیم. 

این شما و این هم غزلی از خواجه شیراز

زهی خجسته زمانی که یار بازآید

به کام غمزدگان غمگسار آید

به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم

بدان امید که آن شهسوار بازآید

در انتظار خدنگش همی پرد دل صید

خیال آن که به رسم شکار بازآید

اگر نه در خم چوگان او رود سر من

ز سر چه گویم و سر خود چه کار باز آید

دلی که با سر زلفین او قراری داد

گمان مبر که در آن دل قرار باز آید

سرشک من نزند موج بر کنار چو بحر

اگر میان وی ام در کنار باز آید

چه جورها که کشیدند بلبلان از دی

به بوی آن که دگر نوبهار باز آید

ز نقشبند قضا هست امید آن حافظ

که همچو سرو به دستم نگار بازآید

                                                                                                                                         

اندر حکایت مکرر افزایش دستمزدها و خط فقر و تورم

سرانجام پس از کش و قوس‌های فراوان دولت نهم کمترین میزان دستمزد کارگران را برای سال 1388 اعلام کرد. دستمزدی که ظاهرا برپایه تورم 26 درصدی پایان سال 1387 دارای 25 درصد افزایش نسبت به سال 87 می‌باشد. اما امسال درباره کمترین میزان دستمزد کارگران عرصه‌های بیشتری گشوده شد که جای بحث دارد.

محاسبه کمینه دستمزد در ایران در طول سال‌ها ظاهرا بر پایه تورم محاسبه می‌شود نه براساس توان بنگاه‌های تولیدی یا میزان رشد اقتصادی کشور. محاسبه دستمزدها بر اساس نرخ تورم باعث می‌شود که تورم سال‌های گذشته نادیده گرفته شود. بر طبق اعلام نماینده شورای عالی کارفرمایان که اتفاقا در کارگروه سه جانبه تعیین نرخ دستمزد نیز حضور داشته است از ابتدای انقلاب تا کنون اقتصاد کشور با بیش از 18 هزار درصد تورم روبرو بوده است که به هیچ وجه در تعیین کمینه دستمزد‌ها خود را نشان نداده است. ضمن این که همگان به این موضوع اذعان دارند که سبد کالاهای مورد محاسبه برای تعیین نرخ تورم همه نیازهای روزمره مردم به ویژه مزد بگیران را در بر نمی‌گیرد. بر پایه اعلام یکی از تشکل‌های کارگری چنان‌چه اقلام مورد نیاز مزد بگیران برای تعیین نرخ تورم در نظر گرفته شود این نرخ بیش از 60 درصد خواهد بود. از سوی دیگر دولت نهم با جا به جا کردن تصنعی سال پایه برای محاسبه نرخ تورم به سال 81 عملا میزان تورم را بسیار پایین تر از حد واقعی نشان می‌دهد. به گونه‌ای که فقر گسترش یافته در اثر افزایش تورم آن‌چنان دامنه‌ای یافته است که دولت از اعلام آن شانه خالی کرده و البته وزیر محترم رفاه اعلام آن را بی تاثیر در اوضاع اقتصادی مردم دانسته و با همین منطق قوی خود را از بار مشکلات دولت ساخته رها می‌کند. گرچه گرانی ناشی از تورم افسارگسیخته و فقر چیزی نیست که مزد بگیران آن را در جداول بانک مرکزی یا وزارت رفاه دنبال کنند. مدت‌هاست که سیاست‌های غلط و عجیب و غریب دولت نهم فقر و گرانی را بر سفره‌های هزاران خانواده مزد بگیر کشور تحمیل کرده و مزدبگیران ‌‌آن‌را با پوست و گوشت خود لمس می‌کنند.

اتفاق تازه‌ای که امسال در هنگام تعیین کمینه دستمزد کارگران در کشور رخ داد تهیه و امضا تومار از سوی کارگران برای افزایش حقوق بود. در این تومار که علیرغم جو موجود و بی اطلاعی بسیاری از کارگران و مزد بگیران تعداد امضاهای آن به بیش از یک میلیون رسید امضا کنندگان خواستار افزایش حقوق ماهانه کارگران تا میزان یک میلیون تومان شده بودند. در واقع بر پایه خط فقر اعلام شده از سوی بانک مرکزی و هم چنین از سوی دکتر راغفر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل تامین اجتماعی خط فقر در تهران 870 هزار تومان می‌باشد که بر این اساس درخواست حقوق ماهانه یک میلیون تومان رقم بالایی به نظر نمی‌رسد.

اما مشکلی که این بار بیش از همه سال‌های پس از جنگ دامن صنایع را گرفته مشکل ورشکستگی است. صنایع کم رمق بخش خصوصی و حتی دولتی که با کمبود شدید نقدینگی روبرو هستند، با واردات افسار گسیخته محصولات خارجی و اوج گیری بحران اقتصادی جهان غرب به مرزهای ورشکستگی کشیده شده و بسیاری از این صنایع در حال رکود یا تعطیلی بوده یا این که با ظرفیت پایین به حیات خود لنگ لنگان ادامه می‌دهند.

در بخش عمرانی نیز وضع به همین بدی است. اخبار ناخوشایندی از گوشه و کنار شنیده می‌شود که برخی شرکت‌ها به علت نبود پول و بودجه هزاران کارگر خود را اخراج کرده‌اند. وضعیتی که با توجه به کسری بودجه عظیم سال آینده گسترده‌تر خواهد شد.

رکود در مسکن و تعطیلی بسیاری از کارخانه‌ها و در محاق رفتن بخش کشاورزی به علت واردات محصولات خارجی مجموعا قدرت چانه زنی را از کارگران و مزد بگیران گرفته است. تا جایی که بسیاری از افراد حاضرند با دستمزدی ناچیز و در واقع برای لقمه‌ای نان ساعت‌ها کار طاقت‌فرسا را بدون بیمه و مزایای دیگر در محیط‌های نا مناسب انجام دهند.

در یک کلام باید گفت وضع دستمزد کارگران جدای از شرایط اقتصادی کشور نیست و نمی توان بدون توجه به وضعیت بحرانی کشور به لحاظ اقتصادی، بهبودی در شرایط اقتصادی مزد بگیران مشاهد کرد. اقدامات دولت نهم در حدود چهار سال گذشته اقتصاد کشور را در بحرانی ژرف و خودخواسته فرو برده است که جز با خرد جمعی و تدبیر عمومی راه چاره‌ای برای برون رفت از این وضعیت نمی‌توان متصور بود.

آیا در این برهه از زمان کارگران و مزد بگیران هم‌چنان بایستی با گذشت و فداکاری راه آینده انقلاب را هموار سازند تا دیگرانی از راه برسند و از خوانی که توسط دولت‌‌ها به فراخ دستی گشوده شده بهره بگیرند؟ همان گونه که پس از جنگ تحمیلی، سال‌های سازندگی و اصلاحات این‌گونه شد؟

8 مارس، روز جهانی زن

کاش می‌توانستم دستمزدم را- هر چند ناچیز است- با زن‌م قسمت کنم

کاش می‌توانستم قانون را با زن‌م قسمت کنم

کاش می‌توانستم خوشبختی مرد بودن‌م را با زن‌م قسمت کنم

کاش می‌توانستم آزادی‌ام را با زن‌م قسمت کنم

کاش می‌توانستم!

اما می‌توانم همه ‌آن‌چه را که آرزو می‌کنم، در قامت یک شاخه گل امروز با همه زن‌ها قسمت کنم.

 

گرچه همه روزها چون رودی ملال انگیز، تیره و بی هیچ موج و خروشی می‌گذرند. ولی:


امروز، روزی بود چون جامی لبریز

امروز، روزی بود چون موجی سترگ،

امروز، روزی بود به پهنای زمین.

 

امروز دریای توفانی

ما را با بوسه‌ای بلند کرد

چنان بلند

که به آذرخشی لرزیدیم

و گره خورده در هم

فرودمان آورد

بی این‌که از هم جدای‌مان کند.

 

امروز تن‌مان فراخ شد،

تا لبه‌های جهان گسترد

و ذوب شد

تک قطره‌ای شد

از موم یا شهاب.

 

میان من و تو دری تازه گشوده شد

و کسی، هنوز بی چهره

آن‌جا در انتظار ما بود.

                                  (پابلو نرودا)

 

خصوصی سازی نیروی کار

مشکلات نیروی کار در ایران نه تنها در سال‌های پس از انقلاب کم نشده بلکه در سال‌های اخیر با در پیش گرفتن سیاست‌های نولیبرالی توسط دولت افزایش شدیدی داشته است. بیکاری، تورم، افزایش نیافتن دستمزد برابر تورم فزاینده، بالا رفتن خط فقر، خصوصی سازی خدماتی که تا پیش از این از سوی دولت به مردم تعلق می‌گرفت از جمله حق مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی، تحصیل رایگان و حمل و نقل عمومی باعث شده به مزدبگیران فشارهای سختی وارد شود. از سوی دیگر سیاست‌های دولت مبنی بر درهای باز در برابر واردات افسار گسیخته که باعث هجوم کالاهای خارجی بی کیفیت به کشور شده در کنار برخی سیاست‌های مالی و پولی دولت باعث ورشکستگی گسترده صنایع گردیده که فشار این ورشکستگی‌ها به طور مستقیم بر شانه‌های کارگران و مزدبگیران وارد می‌شود. فقر و بیکاری، همزاد بیماری، طلاق، دزدی، انواع بزه، اعتیاد، خودکشی و دیگر کشی است که به شدت کارگران و خانواده‌های‌شان را تهدید می‌کند. دولت نیز با اعلام نکردن عمدی خط فقر در واقع از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و در بحث خصوصی سازی صنایع و خدمات برنامه‌ای برای خصوصی سازی نیروی کار نداشته و با رها کردن کارگران به امان خدا حدود 5 میلیون کارگر مزد بگیر را همراه خانواده‌های‌شان را در معرض انواع تهدیدها قرار داده است. ادامه

میری هم به صف رفتگان پیوست!

ای کاش که جای آرمیدن بودی

وین راه دراز را رسیدن بودی

یا از پس صد هزار سال از دل خاک

چون سبزه امید بردمیدن بودی


شنیدن این خبر برای من که چندان طرفدار این بازیگر سینمای خوش باشی دوران بی‌خبری نبودم گذشته از افسوس و غمی گنگ که شاید ناشی از حسی نوستالژیک باشد اندیشه‌ای اندوه‌ناک به بار آورد!

که چگونه ۳۰ سال از خاموشی و سکوت این بازیگر خندان سینما گذشت و ما حتی یک لحظه به آن نیندیشیدیم. بد یا خوب میریُ فردینُ بهروزُ ناصرُ فروزان و و و گوشه‌ای از تاریخ این سرزمین بودند و هستند. چه بخواهیم چه نخواهیم. و ما در چه گرداب بی‌خبری دست و پا می‌زنیم!. و ما را چه می‌شود که این گونه به خود ویرانگری پرداخته‌ایم؟ ویرانگری تاریخ. ویرانگری طبیعت. ویرانگری ایده‌ها، آمال و آروزها! و فکر کردم که لابد خیام هم حس و حالی مثل حالای ما را داشته که این دوبیتی را سروده. انگار تاریج همچنان در تکرار است و تکرار و تکرار!


این سایت‌ها خبر در گذشت میری را در سکوت خبری رسانه ملی و البته روزنامه‌ها آگهی کرده‌اند:

http://yadashtha.persianblog.ir/وhttp://www.sourehcinema.com وhttp://www.best2me.com/t68483/و http://royanz.com/archives/780و http://amirgheysari.persianblog.ir/post/110/و http://www.choogh.com,و http://www.shereno.com و http://balatarin.comو http://donbaleh.comو http://www.sourehcinema.comو بسیاری سایت‌ها و وبلاگ‌های دیگر.

آزادسازی نرخ ارز ضرورت حذف یارانه‌ها

                                                                                                                                                                                                                    

آزادسازی اقتصادی و خصوصی‌سازی برنامه‌ای چند وجهی است که بر محورهای متعددی حرکت می‌کند بنا براین چنان‌چه یکی از محورهای اصلی این برنامه دیده نشده باشد یا در اجرا دچار مشکل شود قطعا بر سایر عوامل تاثیر گذار بوده و دست‌یابی به اهداف برنامه را تحت شعاع قرار خواهد داد. حال اگر حذف یارانه‌ها را جزیی از برنامه چهارم توسعه به شمار آوریم نرخ ارز و اصلاح آن یکی از اولویت‌های اصلی است که دولت بایستی در باره آن تصمیم‌گیری کند. زیرا در ماده 41 برنامه چهارم توسعه در جهت بهبود فضای کسب و کار و ...در باره نرخ ارز دولت مکلف شده تا در بند الف: کنترل نوسانات  شدید ارز در تداوم سیاست یکسان  سازی نرخ ارز، به صورت نرخ ارز شناور مدیریت شده و با استفاده از ساز و کار عرضه و تقاضا، با در نظر گرفتن ملاحظات حفظ توان رقابت بنگاه‌های صادر کننده و سیاست جهش صادرات  با رعایت بند(4) الزامات جدول شماره (2) این قانون. در بند 4 این قانون برای نرخ برابری دلار دولت موظف شده است این نرخ را به نسبت میزان تفاوت تورم داخلی و خارجی افزایش دهد.

در همین برنامه در فصل دوم مجموعه سیاست‌هایی در نظر گرفته شده که هدف آن‌ها تقویت توان رقابتی بنگاه‌های داخلی با کالاهای خارجی و حفظ و ارتقا توان صادراتی آن‌ها بوده است.

در واقع با توجه به برنامه چهارم توسعه دولت نه تنها برای واقعی سازی نرخ ارز اقدامی نکرده بلکه در چهار سال گذشته با تابت نگاه داشتن نرخ ارز بر خلاف این قانون عمل کرده است. این موضوع که از اشتهای دولت نهم برای واردات و تبدیل دلارهای نفتی به ریال ناشی می‌گردد باعث افزایش شدید واردات کالاهای مصرفی و ضربه خوردن توان بنگاه‌های تولیدی داخلی دقیقا بر خلاف برنامه چهارم توسعه بوده است. از سوی دیگر با توجه به برداشتن یارانه‌ها در صورت تصویب بودجه توسط مجلس بنگاه‌های تولیدی داخلی و به طور کلی تولید ملی به شدت آسیب خواهد خورد. با توجه به این که دولت در طرح تحول اقتصادی هیچ ساز و کار مشخصی را برای حمایت از تولید کنندگان داخلی در نظر نگرفته است و از سوی دیگر بحران اقتصادی غرب که عمدتا ناشی از اضافه تولید و ظرفیت سازی‌های خارج از توان جذب بازار بوده است ، محصولات خارجی با کاهش شدید قیمت روبرو هستند از این رو برای گریز از بحران به دنبال رخنه در بازارهای ضعیف و سست بوده و برای ورود به بازارهایی مانند ایران به شدت فشار می‌آورند. دولت‌ها معمولا با  چیدن موانع تعرفه‌ای، مالیاتی و گمرکی به حمایت از تولیدات داخلی در برابر این فشارها می‌پردازند. البته این در شرایط عادی اقتصاد جهان است. در شرایط کنونی دولت‌ها برای واردات کالا بسیار محتاطانه‌تر عمل  کرده و با برداشتن موانع تولید در داخل و بالا بردن بهره‌وری و حمایت‌های خاص از تولیدات ملی از جمله پرداخت تسهیلات و انواع وام‌ها و غیره به ارزان‌تر تمام شدن محصولات نهایی در داخل کشور‌ کمک می‌کنند تا در برابر فشار شدید کالاهای خارجی در پشت مرزها قدرت رقابت خود را حفظ کنند.

 یکی از این راه‌ها البته نرخ ارز و برابری ارزهای خارجی با پول ملی کشورهاست. دولت در سال 78 به علت رشد درآمدهای ارزی توانسته بود نرخ برابری دلار را برخلاف قانون برنامه چهارم ثابت نگه دارد. که در مجموع به زیان صادر کنندگان ایرانی و به سود وارد کنندگان بود. اما در سال 88 با توجه به کاهش شدید بهای نفت دولت دیگر توانایی ثابت نگه داشتن نرخ ارز را نخواهد داشت. زیرا با توجه به اشتهای دولت برای واردات انواع کالاها و محصولات خارجی تقاضا برای دلار زیاد خواهد بود. در این صورت دو اتفاق خواهد افتاد، یا این که دولت برای پاسخ به تقاضای دلار بهای آن را افزایش خواهد داد یا این که نرخ ارز دو نرخی خواهد شد. زیرا بر اساس اعلام نرخ دلار در بودجه سال 1388 دولت با کسری بودجه ارزی شدیدی روبرو خواهد شد.  از سوی دیگر با توجه به روند استقبال عجیب دولت از وارادات و به علت کاهش قیمت‌های جهانی این روند تشدید خواهد شد که همین موضوع باعث کمبود دلار در بازار خواهد گردید.

گذشته از مسائلی که در بالا گفته شد دولت در نظر دارد در سال آینده بهای حامل‌های انرژی اعم از برق، بنزین، گازوئیل و گاز را به قیمت‌های جهانی محاسبه و هزینه‌ آن را از مصرف کننده دریافت دارد. در این صورت  لازم است دولت در این زمینه پاسخگو باشد که در صورتی که قرار باشد این فراورده‌ها بدون یارانه و با قیمت‌های جهانی عرضه شود چه توجیهی برای تثبیت یا کنترل و قیمت گذاری غیر واقعی نرخ ارز توسط دولت وجود دارد؟ یعنی اگر قرار است هزینه‌های این چنینی به قیمت‌های جهانی محاسبه شود پس نرخ دلار نیز لازم است که آزاد باشد یا دست کم طبق برنامه چهارم توسعه نرخ دلار به اندازه تفاوت تورم داخلی منهای تورم خارجی باشد. آن‌گاه که براساس آمارهای دولت محترم تورم حدود 27 درصد می‌باشد چگونه در این چهار سال نرخ دلار ثابت مانده است؟ آیا این به معنی کاهش نرخ دلار به اندازه تورم داخلی نیست؟ یعنی دولت در این‌جا نیز به نوعی به وارد کنندگان محترم با کاهش ثابت نگه داشتن نرخ ارز (بخوانید کاهش نرخ ارز) یارانه پرداخت کرده است.

آیا مجموعه تناقضات فوق که به طور فشرده به برخی از آن ها در این زمینه اشاره شد نشان دهنده رویکرد دولت برای تقویت واردات در برابر تولیدات داخلی نیست؟ آیا در اثر مجموعه این سیاست‌ها نبوده که واردات سال گذشته ایران در دولت نهم بیش از 60 میلیارد شده در حالی که این رقم در دولت خاتمی در سال 1383 کمتر از 31 میلیارد دلار بوده است؟

البته در این باره بحث‌های فراوانی هم وجود دارد. نوع و جنس واردات در دولت نهم نشان داده که سنگینی کفه به سود کالاهای مصرفی بوده است. زیرا رشد اقتصادی حاصل شده نسبت به واردات کالا در دوره دولت نهم بسیار کمتر از دولت‌های هاشمی رفسنجانی و خاتمی بوده است.

با ارائه لایحه بودجه سال 88 توسط دولت نهم به مجلس محترم و بخشی از درآمدهای دولت ذیل تسعیر نرخ ارز به ریال و احتساب آن به حساب درآمدهای دولت و دریافت مالیات از بانک مرکزی از همین حساب نشان دهنده یک تناقض جدی در درآمدهای دولت است. به گونه‌ای که مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی کسری بودجه سال 88 را بین 25 تا 44 هزار میلیارد ریال برآورد می‌کند. تفاوت عظیم میان 25 تا 44 هزار میلیارد ریال رقم برآوردی مرکز پژوهش‌ها که ناشی از تغییر در تعاریف و استانداردهای بودجه نویسی و روش‌های نو و بی نظیر بودجه نویسی دولت نهم است باعث می‌گردد که رئیس دولت نهم در برنامه تلویزیونی خود به این تفاوت اشاره کرده و بدون پاسخگویی به این کسری از آن بگذرد. گذشته از ظرایف بودجه نویسی در دولت نهم که در این مجال نمی‌گنجد مسئله تعیین نرخ ارز است. دولت نرخ ارز را در بودجه سال 87 معادل 890 تومان تعیین کرده بود ولی برای سال 88 این رقم 950 تومان در نظر گرفته شده است که در مجلس نیز این رقم عینا تصویب شد. خوب بود دولت محترم یا دست کم نمایندگان مجلس هشتم مبنا و دلیل این نرخ را توضیح می‌دادند. بر چه اساس و پایه‌ای نرخ برابری دلار با ریال برای سال 88 معادل 950 تومان برآورد شده است؟ همان گونه که پیش‌تر اشاره شد با توجه به ولع دولت برای تبدیل دلارهای نفتی به ریال احتمال این که نرخ دلار در سال آینده بسیار بالاتر از 950 تومان رسد وجود دارد.

بسترهای حذف یارانه انرژی

عرصه اقتصاد ایران متاسفانه از روزهای آغازین تا کنون عرصه آزمون و خطاهایی است که به نظر می‌رسد پایان ناپذیر باشد. از فردای پذیرش قطعنامه پایان بخش جنگ تحمیلی، دولتمردان ایران در اندیشه بازسازی و جبران عقب ماندگی‌ها و ویرانی‌های به جا مانده از آن دوران و درپی تغییر در قانون اساسی و رحلت امام یکسره هر آن‌چه را که تا آن زمان آموخته بودند وانهادند و با کش و قوس‌های فراوان نخستین برنامه 5 ساله[i]را از تصویب مجلس گذراندند که خود این مجلس بعدا در موقع اجرا یکی از مدعیان این برنامه شد. اما برنامه نویسان آن را آزمونی نو در برنامه‌ریزی و اداره اقتصاد مملکت به شیوه‌ای مدرن به شمار آوردند. پیامدهای اجرای این برنامه در دولت سازندگی که عمدتا در طرح تعدیل اقتصادی خلاصه شده بود چنان پیامدهای فاجعه باری برای ایران داشت که علیرغم پافشاری‌های طراحان و مجریان، برنامه در نیمه راه رها شد تا در هر دوره‌ای با جرح و تعدیل‌های دیگر و زیر عنوان‌های دیگر به اجرا گذاشته شود. این برنامه که در اوج قدرت نمایی تاچریسم و ریگانیسم بر ویرانه‌های کمونیسم طراحی شده بود نه در ایران که در همه جای جهان دستاورد یکسانی به جای گذاشته بود: تورم فلج کننده، ورشکستگی صنایع و کشاورزی، بیکاری میلیونی، وابستگی اقتصادی به قدرت‌های غربی، بحران مالی، افت شدید ارزش پول‌های ملی، افزایش شکاف طبقاتی و هرج و مرج و اعتراضات مردمی!



[i] این نخستین برنامه‌ 5 ساله‌ای بود که اجرای شد. وگرنه نخستین برنامه 5 ساله در زمان صدرات مهندس موسوی طراحی ولی در مجلس مسکوت ماند و اجرا نشد.

ادامه مطلب ...

ما هم مردمانیم!

که کینه بر ضد پستی،

چهره را پر آژین می‌کند

و خشم بر ضد بی‌داد

صدا را خشن می‌سازد.

وای ما که می‌خواستیم جهان را به جهان مهربانان بدل کنیم،

خود مهربان نبودیم.

اما شمایان!

هنگام که به سر منزل مقصود رسیدید

و انسان دوست انسان شد،

با گذشت از ما یاد کنید.

                               -برتولت برشت-

چند روز پیش کسی، که نام او را نمی‌دانیم. سیه چرده است یا سفید رو بوده؟ این را هم نمی‌دانیم. شاید بلند قد بوده یا معمولی درشت اندام یا ریز اندام، خوش‌رو، عصبی، نمی دانیم تنها این را در اخبار روزنامه‌ها خواندیم که کسی خود را در برابر مجلس آتش زده است. طبق معمول حرف و حدیث‌ها بالا گرفت. بی‌کار بوده، جانباز بوده، معتاد بوده، روانی بوده ... او یک آدم بوده. که به مجلس، این جایگاه عدل و قانون دخیل بسته بوده. و هنگامی که مرادش برآورده نشده خود را سوزانده. همین.!

و چه خوب بود نماینده مجلس به جای دفاع از شان مجلس با اتهام زدن به این موکل ایرانی با دفاع از شان موکلش از شان مجلس دفاع می‌کرد.

هم‌چنین به این‌جا و این‌جا