لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

راه رفتن در میدان مین و دری که تازه گشوده شد!

26 بهمن یک سالگی این وبلاگ است. در آن روزها برای باز کردن یک وبلاگ خیلی تردید داشتم. هنوز بودند روزنامه ها و مجله ها و سایت هایی که با هزار خود سانسوری و ترس و واهمه بشود با آن ها کار کرد. پس در این حالت داشتن یک وبلاگ به چه کاری می آید؟

روزها از پی هم گذشتند و امیدوار بودیم که در کار آزادی بیان که سخت در این مملکت غریب است گشایشی به دست بیاید. و مراجع رسمی در این زمانه ی عسرت- برگ رخصتی دهند به شاعران زمان   که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله سرودها بسازند...!

اکنون که به پس پشت می نگرم با کمال بهت و ناباوری می بینم خود غلط بود هر چه می پنداشتیم! و نه تنها مراجع رسمی در این سال ها در رواداری و فرود آمدن از تختگاه خود پیش نرفته اند که سخت به قهقهرا درغلطیده ایم. اگر در گذشته مدیر مسئول روزنامه ای را به دادگاهی(برای خالی نبودن عریضه) می خواندند و به او اخطار یا احیانا حکم توقیف می دادند، روزنامه نگار را غم اسباب کشی اجباری و کوچ از این روزنامه به آن روزنامه بود. اما این روزها روزنامه نگاری مثل راه رفتن در میدان مین است. روزنامه نگار سیبل متحرکی است که هر کسی می تواند او را هدف بگیرد. کسب عنوان بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران  برای هیچ کشوری مایه افتخار نیست ولی گویا دولتمردان ما  دوست دارند در همه چیز اول باشند. حال در چه چیز چندان مهم نیست، نفس اول شدن مهم است. این موضوع تنها در باره روزنامه نگاران و نویسندگان زندانی رسانه ها نیست بلکه در باره آن دسته که در کشورهای دیگر آواره شده اند نیز صدق می کند. 

ادامه مطلب ...

آتشفشان در جزیره یونان

خیابان ها در اثر اعتصاب کارگران بخش خدمات شهری پر از کپه های زباله است. بیمارستان ها تعطیل و پزشکان تنها در شرایط حاد به درمان بیماران می پردازند.دانشگاه ها، مدارس و آموزشگاه ها تعطیل بوده و هیچ پروازی بر فراز جزیره یونان انجام نمی شود زیرا همه کادرها و خدمات پرواز در اعتصاب به سر می برند. کارکنان بندر ها و گمرک ها پس از چند بار اعتصاب در ماه گذشته به اعتصاب سراسری پیوسته اند. خبرنگاران هیچ خبری را مخابره نمی کنند زیرا آن ها نیز برای دفاع از منافع سیاسی و صنفی خود که زیر پای نولیبرال های حزب حاکم له می شود دست به اعتصاب زده اند. به نظر می رسد جزیره یونان به زیر آب فرو رفته است. ولی این جزیره ای است آتش فشانی که در حال خروشیدن علیه نولیبرالیسمی است که حزب حاکم دست راستی جنبش سوسیال دموکراتیک پان هلنی (PASOK) برای یونان ارمغان آورده است.

از ماه گذشته اعتصاب ها به طور مکرر  در بخش های گوناگون یونان علیه سیاست های حزب حاکم ادامه داشته است. مثلا ماه گذشته اعتصاب ها همراه اعتراض های گسترده در بیش از ٦٠ شهر سراسر یونان به رهبری PAME (جبهه رزمنده کارگران) که یک اتحادیه کارگری وابسته به حزب کمونیست یونان (KKE) می باشد ، سازماندهی شده بود که از سوی ائتلاف چپ رادیکال (SYRIZA) نیز حمایت گردید.  همچنین پنج هزار کارگر از بخش دولتی و معلم های آموزشگاه های آتن در راهپیمایی به سمت پارلمان یونان رفتند. این اعتصاب با پیوستن  اتحادیه روزنامه نگاران موجب تعطیلی بسیاری از روزنامه ها و محدودیت خبری رادیو تلویزیون یونان  شد  به گونه ای که آژانس خبری ملی ANA نیز مجبور شد سرویس خبری اش را موقتا تعطیل کند . 

ادامه مطلب ...

انقلاب و حق تعیین سرنوشت!



فردا سال روز پیروزی انقلاب بهمن 1357 است. در این 31 سالی که از عمر انقلاب می گذرد همواره بحث های داغی در این باره میان روشنفکران، اهل سیاست و تا حدودی مردم جریان داشته است. اما سال روز این انقلاب حال و هوای دیگری دارد و آن این است که پس از سال ها بحث های جدی در این باره میان جوانان نیز به گرمی و داغی در گرفته است (امیدورام ان قدر داغ نباشد که باعث سوزش بشود)

پیش تر هم گفتم در این باره بحث فراوان است .مثلا به لحاظ اقتصادی عده ای می گویند امام در سخنرانی خود در 10 اسفند 57 در فیضیه قم وعده داده بود که دولت آب، برق، مسکن و اتوبوس را برای مردم به ویژه زحمتکشان شهر و روستا مجانی و رایگان می کند پس چرا به این وعده عمل نشد. این یادآوری از این جهت این روزها خیلی مطرح می شود که دولت از روی مهرورزی و عدالت تصمیم گرفته است که یارانه آب و برق و انرژی را هم برداشته و مردم را به خاک سیاه بنشاند.

خوب من هم با این ایراد مشکلی ندارم و خودم از مخالفان سرسخت طرح حذف یارانه ها هستم. اما آن چه که به نظر من مهم تر از این حرف ها می آید حق تعیین سرنوشت و دستیابی به حقوق دمکراتیک برای ملت است. و لازم است بگویم که حقوق دمکراتیک ورای آزادی می باشد و دامنه آن از  حق انتخاب نماینده مجلس بدون قیم و انتخاب ریاست جمهوری گرفته تا دخالت در همه امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور را شامل می شود. در واقع با دسترسی به این حقوق است که تفاوت رعیت با ملت روشن می شود. در این صورت است که هر یک از ملت می تواند در احزاب، سازمان ها، اتحادیه ها و سندیکاها و غیره متشکل شده و از حقوق اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود دفاع کند. از مناقع صنفی و مادی خود دفاع کند. این موضوع به نظرم بسیار مهم تر از رایگان بودن یا نبودن اب و برق و اتوبوس است. اصلا در آن شرایط ملت خود تصمیم می گیرد که آیا باید آب و برق رایگان باشد یا نباشد! حق تحصیل، برخورداری از مسکن مناسب وکار  در قانون اساسی ما آمده است. ولی چرا اجرا نمی شود؟ حق آزادی بیان، تشکیل احزاب و سازمان های سیاسی و صنفی در قانون اساسی برای همه ملت به رسمیت شناخته شده است اما چرا به راحتی زیر پا گذاشته می شود؟ این ها و هزاران پرسش دیگر وجود دارد که به نظر من پاسخ آن در همین سخنرانی آیت الله خمینی در بهشت زهرا وجود دارد. یعنی حق تعیین سرنوشت!

ادامه مطلب ...

حذف یارانه بنزین باری گران بر دوش ناتوان مردم

بحث یارانه ها همواره در سال‌های پس از انقلاب از موضوعات بحث برانگیز اقتصاد ایران بوده است. یارانه نه وی‍ژگی اقتصاد ماست نه منحصر به کشورهای خاصی است بلکه در همه کشورها و اقتصادها یارانه‌هایی از سوی دولت به برخی خدمات یا محصولات تعلق می گیرد، به گونه‌ای که نمی‌توان گفت نفس پرداخت یارانه خوب یا بد است، بلکه این کارکرد و نحوه تخصیص یارانه است که می‌تواند نتیجه مثبت یا منفی برای اقتصاد و مردم داشته باشد. پرداخت یارانه به خودی خود نه امری مذموم و ناپسند و نه امری فی نفسه مثبت و خیراندیشانه است. بحث یارانه را می‌توان در ارتباط با دولت رفاه یا عدالت بررسی و تحلیل نمود. ولی آن‌چه در ایران اتفاق می‌افتد نوع خاص اقتصاد ایرانی است. اقتصادی رانتیردر خدمت دولتی رانتیر که قصد آن داشته تا بخشی از پول نفت را به گونه‌ای در میان مردم تقسیم کند. در واقع بحث یارانه‌ها در ایران با بحث دولت رانتیر گره خورده که بررسی ماهیت و ابعاد آن مجالی دیگر می‌طلبد، ولی در این‌جا لازم است برای کمک به روشن شدن بحث اشاره کوتاهی به اقتصاد رانتیر داشته باشیم.

ادامه مطلب ...

خبط بزرگ

یکی از بزرگ ترین خطاهای یک نفر که در ایران زندگی می کند این است که برای انجام کاری در آینده نزدیک قول بدهد. مثل همان قولی که من برای سلسله مطالب با بهمن دادم. 

امیدوارم به زودی بتوانم برگردم و با شما باشم. همین!

با بهمن

ششم بهمن 57 

بخش هایی از گفتگوی آیت الله خمینی با استاد دانشگاه پینستون آمریکا در فرانسه

 تشیع همان طور که مظهر مقاومت بوده است در تمام اعصار، از صدر اسلام، تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است اما هرگز اهل ظلم و ستم نبوده است. حکومتهایى که بر اساس مذهب تشیع پیش آمده و ثبت شده در تاریخ، همان طور که ظلم را تحمل نمى‏کرده‏اند، تحمیل ظلم را هم نمى‏کنند. اگر حکومتى با  

ادامه مطلب ...

با بهمن

با بهمن

ورق زدن روزنامه ها به ویژه در مناسبت های گوناگون مانند ورق زدن البوم عکس، گذشته از مرور خاطرات تلخ و شیرین عبرت آموز است. از این رو تصمیم گرفتم تا پایان بهمن اگر عمری بود گزیده خبرهای هر روز را به ویژه اخبار بهمن 57 را تا حد امکان در این صفحات وبلاگ در دسترس خوانندگان بگذارم. این هم بخش نخست آن که از روز پنجم بهمن شروع شده است.

 

محاکمه و حکم اعدام برای خسرو گلسرخی شاعر کمونیست!

پنجم بهمن 1352 (25 ژانویه 1974) رادیو ایران گزارش کرد که محکمه تجدید نظر ارتش حکم اعدام...  ادامه مطلب ...

عیب آن جمله بگفتی هنرش نیز بگو

اندر معجزات اقتصادی دولت نهم

یکی از مشکل ها یا بهتر است بگوییم بلایای جمهوری اسلامی مشکل آمار بوده است. تا جایی که در خاطرم هست و احتمالا دوستان دیگر نیز به یاد دارند در دولت سازندگی معمولا آمارها جزء اسرار نظام بود و به سختی می شد به گوشه هایی از آماری که سازمان های مسئول مانند بانک مرکزی، مرکز آمار یا وزارت خانه ها نهیه می کردند دست یافت. این مشکل در دولت خاتمی با فعال شدن  روابط عمومی های وزارت خانه ها و نوع نگرش غیر امنیتی دولت اصلاحات به مسائل اقتصادی و سیاسی تا حدود زیادی حل شد. به طوری که به راحتی می شد به آمار تولیدات صنعتی و غیر صنعتی یا آمار بیکاری و تورم و غیره با ضریب اطمینان قابل قبولی دست یافت. در دولت نهم راه حل ساده ای برای حل موضوعات در پیش گرفته شد و آن هم پاک کردن 

ادامه مطلب ...

سیر بورژوازی در ایران

اخیرا یادداشتی به نام بورژوازی ایرانی  از من در سایت البرز منتشر شده است. با توجه به این که متاسفانه صفحات سایت البرز فیلتر شده است اگر علاقه مند به خواندن این یادداشت بودید آن راعینا در ادامه همین صفحه میگذارم تا بتوانید استفاده کنید.


بورژوازی ایرانی!    

هنگامی که بورژوازی ملی ایران در دوره مشروطه سرِزا رفت نامادری قابله فرزند ناقص الخلقه‌ای را در دامن ملت ایران انداخت که شتر گاو پلنگی بود از بورژوازی نارس، مستوفیان و منشیان دولت، بازمانده های فئودالیسم قجری، بازاری های تازه به نان و نوا رسیده، تولیدات نصفه نیمه عشیره ای و ایلیاتی و صنعتگران نوخاسته و بورژواهای کمپرادور، عجین شده با خرده بورژوازی تازه شهرنشین شده. اما قبای اقتصاد پیشاسرمایهداری قجری به تن این طفل ناقص الخلقه که از خاکستر انقلاب مشروطه برخاسته بود تنگ و بس مندرس بود و بایستی با نو شدن زمانه جامه نو بر تن آن کرد. رضاشاه برای سوار شدن بر خر حکومت ابتدا نیاز داشت تا دولتی کارساز و ارتشی به روز داشته باشد تا آن ها را به دو پایه استوار حکومت خود تبدیل کند. نظام بوروکراسی نوین دولتی رضاشاهی از دیوانسالاری عقب مانده فرتوت قجری، نظامی با 90 هزار کارمند تمام وقت ساخت که در سراسر ایران پراکنده بودند و برای نخستین بار دولت مرکزی را قادر می کرد که مستقیما به همه 


ادامه مطلب ...

تو به تنهایی می خواهی یک جنگل باشی!

کوش آبادی شاعر جان های بلا دیده درگذشت!

من به هر راه که خوشبختی را
به زمین باز آرد
ایمان دارم

مرگ زاییده هستی است. هاشوری ست که هستی را برچسته می کند و حجمی دلنشین می بخشد. نوآمدگان هستی را جلا می دهند و دیروزیان با هفت هزار سالگان سربه سر می گردند. این روش طبیعت است. انسان از نقطه ای می آغازد و در نقطه ای به انتها می رسد. یادم می آید وقتی که به دبستان می رفتم، در مجمعه های مسی، بامیه می آوردند که به صورت مارپیچ در میان مجمعه دل از نوباوگان می برد. با پشیزی که پول توجیبی روزانه مان بود از مرد بامیه فروش اجازه سری برداشتن از آن چنبره را دریافت می کردیم. یکی می توانست هشت نه سانتی از آن چنبره شیرین را از آن خود کند و دیگری دو سه سانتی از آن را. امروز هم خواه ناخواه روزها و ماه های ما همان بامیه 

ادامه مطلب ...