بیکاری مشکلی چندوجهی است که بهسرعت از فرد بیکار گذر کرده و اقتصاد، سیاست و جامعه را فرامیگیرد. به این معنی که نهتنها شخص و خانواده فرد بیکار را زیر فشار مالی و عصبی قرار میدهد بلکه در صورت تداوم این وضع، فرد بیکار دچار بحران هویتی شده که بهنوبه خود باعث بروز بزههای اجتماعی و فردی چون دزدی، فساد، فقر، بیماریهای عصبی و روانی، جزیرهای شدن حاشیه شهرها در اثر کوچ به حاشیه شهرها و درنهایت شورش، بلوا و آشوب میشود. متأسفانه کشور ما هماکنون با یک بحران تمامعیار بیکاری روبهروست. بحرانی به این ابعاد که جامعه ایرانی با آن سروکار دارد معمولاً در اثر جنگهای طولانی، بحرانهای بزرگ طبیعی مانند خشکسالی و یا بروز بیماریهای گسترده واگیردار ایجاد میشود. زمینههای بیکاری گسترده در ایران در پی سیاستهای درازمدت آزادسازی اقتصادی، خصوصیسازی و مالی سازی ایجاد شده و در اثر تداوم بحران اقتصادی بهصورت یک سونامی جامعه را مورد تهدید قرار داده است. ازاینرو بایستی سیاستمداران به این موضوع توجه داشته باشند که در برابر چنین بحرانی نمیتوان با اجرای سیاستهای ساده و معمول اقتصادی دستوپنجه نرم کرد. در این زمینه بانک جهانی که خود بخشی از «اجماع واشنگتن» است برنامه «اشتغال عمومی» را بهعنوان یکی از کارآمدترین شیوهها برای مقابله با بحران بیکاری مطرح کرده. «اشتغال عمومی» باتجربه اجرا در کشورهای مختلف درحالتوسعه و یا توسعهیافته و تأثیر در کاهش بیکاری در این جامعهها چشمانداز مناسبی فراروی سیاستمداران و اقتصاددانان کشورهای درحالتوسعه قرار میدهد. برنامه «اشتغال عمومی» در واقع یک تور حمایتی است که از سوی دولت با هدف ایجاد اشتغال موقت، همزمان با اجرای پروژه زیربنایی و ارائه خدمات اجتماعی در مناطق محروم و برای لایههای آسیبدیدهتر اجرا میشود. در این برنامه دولت بدون آسیب وارد کردن به سازوکار بازار به ایجاد اشتغال میپردازد. البته پیش از ورود به بحث اشتغال عمومی نیاز به بررسی علل بروز بیکاری گسترده در ایران و زمینههای آن داریم. ادامه مطلب ...
اجرای سیاستهای بنیادگرایی بازار با نام سیاستهای تعدیل ساختاری در دولت سازندگی دقیقا منجر به افزایش ناگهانی و لگامگسیخته ارزی، بحران تورم و بدهیهای خارجی و بروز آشوبهایی در برخی از شهرهای کشور شد که در نهایت دولت را وادار به عقبنشینی از آن سیاستها کرد؛ اما با رویکارآمدن دولت احمدینژاد، او با سردادن چپترین شعارهای عدالتخواهانه، راستترین سیاستهای اقتصادی مد نظر صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را اجرا کرد که بارها از سوی صندوق بینالمللی پول تشویق و تمجید شد.
بهمن نقدینگی و بانکداری خصوصی
سیاستهای اقتصادی احمدینژاد موجب فربهشدن بیشازپیش بخش غیررسمی اقتصاد شد که بارها از سوی دولت و کارشناسان اقتصادی بهعنوان مافیاهای اقتصادی نام برده شد؛ ادامه این سیاستها در دولت روحانی مافیاهای اقتصادی را که در بخشهای گوناگون اقتصاد لانه کرده بودند، در موقعیت برتری قرار داد. بحران بانکهای خصوصی، تعطیلی کارخانهها، رکود تورمی در برخی بخشهای اقتصادی مانند مسکن از سرنخهایی بود که کارشناسان اقتصادی مخالف سیاستهای خصوصیسازی درباره آنها به دولت هشدارهای لازم را داده بودند. در جریان بحران ارزی که بهسرعت اقتصاد کشور را درنوردید، جای پای برخی بانکهای خصوصی بهخوبی دیده میشود. این بانکها با خرید سکههای آتی و همچنین خرید و جمعآوری ارز از بازار کشور بهسرعت هرگونه اقدام اقتصادی دولت برای کنترل بازار را خنثی کرده و با قدرت مالی بسیار بالا توانستند تأثیر خود را در بحران اخیر بگذارند. همچنین گروههای مافیایی که از حمایتهای آشکار و پنهان رسانهای پرقدرتی نیز برخوردارند و بهویژه از دولت نهم توانستهاند سهمی از قدرت اقتصادی و سیاسی را به دست آورند، با بهدستگرفتن ابتکار عمل در بخشهای مسکن، خودرو، ارز و سکه سیاستهای اقتصادی خود را بر بازار دیکته کرده و عملا دولت در دولت تشکیل دادهاند. همچنین بحران اقتصادی اخیر بهخوبی نشاندهنده همسویی این گروههای اقتصادی با سیاستهای تحریمی آمریکاست.
لینک مستقیم روزنامه شرق