روز گذشته شنبهی برآشفتگان سرمایهداری در سراسر کشورهای سرمایه سالار اروپا، آمریکا و ژاپن برگزار شد. رسانههای سرمایهداری پس از روزها سکوت خبری در باره اعتراض های 99 درصدی توده های مردم زیر ستم سرمایه با برخاستن و همه گیر شدن موج های اعتراض علیرغم میل شان به پوشش این خبرها در دو سه روز گذشته پرداختند. در این میان اما اعتراض مردم ایتالیا خشونت بار تر بود. با حضور انبوه مردم ایتالیا در خیابانها پارلمان این کشور در یک دهن کجی آشکار به مردم این کشور به نماد رسوایی اخلاقی و فساد اقتصاد سرمایهداری رای تایید دادند تا نشان بدهند که قدرتمندان این کشورها همچنان گوششان را بر فریادهای اعتراضی مردم و چشم شان را بر زندگی حقارتبار ملتها بستهاند. از دیگر سو هم اینک که کشتی سیاستهای نولیبرالی غرب به گل نشسته و طاس رسوایی دمکراسی لیبرالی از پشت بام فروافتاده است جریان های به ظاهر متنافر با یکدیگر تلاقی کرده و تلاش دارند تا با عاصی خواندن اعتراض کنندگان و یا ضد آمریکایی خواندن آنها برای خود آبرویی دست و پا کنند. جریان های ارتجاعی مانند افراط گرایان دینی همچون القاعده و غیره، حاکمان ارتجاعی کشورهای دیکتاتور زده و نولیبرالهای چنبره زده بر میلیاردها دلار انبار شده در بانکها و هج فاندها اینک به یکدیگر رسیدهاند تا میلیون ها و بلکه میلیاردها انسان جهان پیرامونی را که داغ سیاست های نولیبرالی بر پیشانی شان نشسته و آخرین رمق خود را در زیر تازیانه نسخه های نهادهای سرمایه جهانی از دست می دهند این گونه بنمایانند که این اعتراض ها از سر سیری عده ای دختر و پسر آمریکایی و اروپایی است و دخلی به آن ها ندارد.
دستپخت ناتو
دمکراسی با طعم خون
موضع گیری امریکا در قبال انقلابهای عربی را باید در ارتباط با موضوع جهانی سازی و اهمیت آن برای آمریکا که منجر به گسترش هژمونی و شیوه زندگی آمریکایی در سایر کشورهایی که تا کنون دور از دسترس جریان سرمایه داری جهانی بودهاند یا در خطر کناره گرفتن از این شیوه و احیانا رودر رویی با آن بودهاند تحلیل کرد. پرسش این جا است که چرا غرب و به طور عمده آمریکا با اسلامگرایی که از طریق قیامهای دمکراسیخواهی و حق طلبانه نشانههای آن در شمال آفریقا و خاورمیانه دیده میشود نه تنها مقابله نمیکند بلکه خود را در کنار و همراه آنان نشان میدهد؟
آمریکا در ارتباط با قیام مردم مصر با یک عمل انجام شده رو به رو شد. با مردمی که بر خواسته بودند و از تحقیر، بی حقی و فساد و ناکارآمدی بوروکراسی به تنگ آمده بودند. ایالات متحده به جای این که در برابر این جریان که می توانست توازن قوا را به زیان آن کشور و شریک راهبردی اش اسرائیل تغییر دهد بایستد خود را تا حدودی در کنار آن قرار داد. و حتی به نظر می رسد همکاری با اسلام گرایانی مانند اخوان مسلمین را بر همکاری با نیروهای سکولار و لائیک که موضع شفاف تری نسبت به حقوق مدنی ملت دارند ترجیح میدهد. نمونههایی از دو سو یکی در جریان یورش اعتراضی مردم مصر به سفارت اسرائیل و دیگری یورش بی رحمانه نیروهای امنیتی و کشتار مسیحیان در خیابان های قاهره شاهد آنها بودیم و از سوی اخوان مسلمین محکوم شد. این می تواند نشانهای باشد بر علاقه این گروه بر همکاری با آمریکا برای شرکت در حکومت و جلوگیری از رشد جریانهای اسلام گرای افراطی و ضد امریکایی حاضر در منطقه.
آتش نشانها و جنگلبانها در مواردی برای جلوگیری از بروز آتش سوزی گسترده در طبیعت آتش سوزی عمدی ولی تحت کنترل ایجاد میکنند تا آتش سوزی را مهار و در مواردی با پیش بینی به موقع آن از بروز آن جلوگیری کنند. به نظر میرسد انگیزه آمریکا در همکاری با نیروهای اسلامی در مصر، لیبی و حتی سوریه، و در گذشته دورتر در عراق و افغانستان در عمل ضمن جلوگیری از گسترش و ژرفش قیام مردم این کشورها، هم توده مردم مسلمان را از افتادن در دام؟ اسلام گرایی بر کنار دارد و هم در نهایت جبهه جدیدی را بدون خطر خونریزی و لشگر کشی علیه موج اسلام گرایی که خاورمیانه و شمال آفریقا را در برگرفته است ایجاد کند. البته این موضوع در هریک از کشورهای بالا با تفاوتها ولی با شباهتهای بسیاری دنبال میشود.
یکی دیگر از دلیلهای استقبال نسبی آمریکا و غرب از سقوط دولتهای عربی شمال آفریقا را بایستی در ایجاد تحرک اقتصادی این جامعهها با ایحاد دمکراسیهای نیم بند و کنترل شده دانست. در این صورت دولتهای غربی میتوانند با ایجاد تحرک اقتصادی در این حامعهها ضمن بسترسازی برای انتقال امن سرمایههای سرگردان سرمایهداران و شرکتهای بزرگ این هدف مهم جهانی سازی را که همانا سرعت بخشی به جریان آزاد سرمایه در سراسر جهان است شکل داده و با این کار و انتقال سرمایه و کارخانهها به مکانهای امن این کشورها و استفاده از کارگرانی با دستمزد اندک و نبود فشارهای سندیکایی و قانونی و همچنین دور از دسترس گروههای طرفدار محیط زیست آسوده خاطر به انباشت سرمایه و تولید ارزش افزوده دست بزنند و در نهایت از فشار مهاجران برای ورود به کشورهای اروپایی بکاهند. برای این فهرستی که برشمردم میتوان دهها نمونه به دست داد که با این فرض که خوانندگان این یادداشت خود مسایل این کشورها را دنبال میکنند از آنها در میگذرم.
اما موضوع بسیار مهم دیگر تسلط دولتهای غربی بر جریان انرژی است. موضوع تسلط آمریکا بر جریان انرژی در جهان از موضوعاتی است که به شدت و از زمان زمامداری جرج دبلیو بوش به عنوان یکی از راهبردهای آمریکا در دکترین سیاسی این کشور درج گردیده و از سال 2000 تا کنون نیز به شدت دنبال میشود.
به رسمیت شناختن شتابزده و بسیار عجولانه شورای انتقالی لیبی در شورای امنیت سازمان ملل و باز کردن حسابهای مسدود شده لیبی به سود شورای انتقالی در حالی که هنوز در لیبی دولتی وجود ندارد (طبق گزارش خبرگزاری ها به نقل از مقام های دولتی اروپایی این مبالغ 5 برابر بودجه سالانه کشور لیبی میباشد) و حتی طرفداران سرهنگ فراری در نقاط مهمی از کشور بدون هیچ گونه امکانات ابتدایی انسانی در برابر نیروهای زیر حمایت غرب مقاومت می کنند در برابر چشم فروبستن بر جنایتهای دهشتبار علی عبدالله صالح در یمن و سرکوب مردم بحرین با کمک عربستان جز تلاش و شتاب غرب برای تسلط بر کشوری بدون دولت و بدون ملت با تکیه بر گروههایی از شورشیان چه معنی دیگری میتواند داشته باشد. دیدن فیلمها و تصویرهای شورشیان لیبیایی سوار بر خودروهای گران قیمت که از آنها برای حمل تیربار و توپهای کالیبر کوچک استفاده میشود یا حرکت ستون های منظم تانکها و نفربرها و توپخانه سنگین به سوی شهرهای تسخیر نشده هیچ شباهتی با پیشینه ذهنی ما از قیامهای مردمی ندارد. این موضوع در کنار پرواز مداوم و منظم هواپیماهای ناتو بر فراز خاک این کشور و بمباران بی رحمانه شهرهای سرت و سایر نقاط تخت کنترل طرفداران قذافی، زیر کردن معترضان در خیابان های قاهره با تانک (در حالی که مبارک با شتر مردم را زیر می گرفت) دمکراسی با طعم تلخ بمبهای ناتو را میدهد.
شماره 5 مجله اینترنتی مهرگان منتشر شد. عنوان های این شماره بحران ساختاری اثر والرشتاین، بحران اروپا، پایان افسانه طبقه متوسط، فریبرز مسعودی، شرکت های خارجی و بورژوازی تجارتی ایران در قرن نوزدهم، احمد سیف استبداد، طبقه و مالکیت در شرق، نقد و معرفی کتاب مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، اثر یرواند آبراهامیان، هویت شهری در ایران، کیومرث مسعودی، بازار کار و نقش اقتصادی زنان در آن، زهره ایرانی، ادیپ ایتالیایی، نقد فیلم، انوشیروان مسعودی.
مخالفان و دشمنان سیستم سرمایه داری سالها است که در باره ماهیت بانک داری در نظام های سرمایهداری بحثهای پیچیده نظری داشته و برای اثبات ادعاهای خود (مبنی بر راهزنی بانک ها در روز روشن) هزار و یک دلیل ارائه میدهند. اما من در ادامه نظر شما را به دو خبر همزمان در رسانه های روز 6 مهر ماه جلب می کنم. آیا بهتر از این میشد این گفته برتولد برشت را ثابت کرد! راهزن کیست؟ آن که از بانک دزدی میکند یا آن که بانک باز میکند؟
خبر یک: براساس حکم صادره از سوی دادگاه، متهمان ردیف اول تا سوم پرونده، یعنی اعضای اصلی باند که دارای سوابق متعدد کیفری نیز هستند به اتهام مشارکت در سرقت 3 میلیارد و 200 میلیون تومانی از یکی از بانکهای شهرستان گتوند، هریک به تحمل 3سال حبس و 74 ضربه شلاق در ملأ عام و رد اموال مسروقه و همچنین به اتهام مشارکت در تخریب درهای ورودی، قفل و سیستم دزدگیر بانک به تحمل 3 سال حبس محکوم شدند.
خبر دو: جمشید پژویان اقتصاددان و مدیر شورای رقابت در ارتباط با اختلاس سه هزار میلیارد تومانی