لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

مکتب اتریش و هدفمندسازی یارانه ها

یکی از ویژگی های جالب توجه دولت کنونی آن است که تصمیم های سیاسی و اقتصادی خود را معمولا در تاریکی اجرا می کند یا اگر در باره موضوعی به بحث در جامعه و رسانه ها دامن می زند لزوما درک و دریافت مخاطب از آن موضوع با آن چه که در نشر دولت است یکی نیست و چه بسا در دو جهت مختلف سیر می کنند که تجربه این سال ها ثابت کرده که چنین موضوعی عامدا این گونه است. مثلا گرچه مدت ها است که دولت بسیاری از یارانه ها را حذف کرده است و روز به روز بر تعداد اقلامی که از یارانه استفاده نمی کنند افزایش می یابد ولی دولت هنوز از زمان اجرا شدن این طرح - یعنی حذف یارانه ها- سخن می گوید. مثلا الآن مدت ها است که دولت بنزینی به مردم نمی دهد ولی هنوز هم در رسانه ها پر است از بحث در باره حذف یارانه بنزین. یا مثلا چند سالی است که بیمارستان ها هزینه بیمارها را از خود آن ها دریافت می کنند ولی نه به عنوان هزینه بیمارستان - مثلا شما برای بستری کردن بیمارتان در بیمارستان باید برای او تخت کرایه کنید، پرستار استخدام کنید، تمام لوازم مصرفی اتاق عمل را از دارو تا باند و غیره به هزینه خودتان تهیه کنید و حق العمل دکتر محترم را رو میزی یا زیر میزی پرداخت کنید و گذشته از انعام و دست خوش به نظافت چی و همراه بیمار و پرستاری که علایم حیاتی بیمارتان را کنترل می کند و غیره اگر بیمارتان نتواند روی پای خودش از بیمارستان مرخص شود دست در جیب کنید و آمبولانسی کرایه کنید و به خیر و خوشی بیمارتان را به خانه برسانید.  

اما آیا نوع خصوصی سازی و ازادسازی یا هر چه اسمش را بگذاریم آن چه که در ایران در حال روی دادن است ربطی به اقتصاد بازار آزاد - آن گونه که برخی کارشناسان ادعا می کنند- دارد! گذشته از این که من خودم شخصا با همان اقتصاد بازار یا لیبرالی مخالف  هستم ولی این خصوصی سازی همانی نیست که به بازار آزاد معروف است. در ادامه می توانید مطلبی را که در همین رابطه نوشته ام اگر حوصله داشتید بخوانید. بد نیست!

ادامه مطلب ...