لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

منافع ملی و مزیت انرژی

به پاس یاد و نام مصدق که:" همان اندازه که برای هوشیاری، بیداری نهضت، مقاومت، قدرت ملی خاطره انگیز است، به همان اندازه برای دشمنان ما، دشمنان داخلی و خارجی، استعمار خارجی و عوامل استعمار داخلی، وحشت‌ آور و نگرانی آور است"از سخنرانی زنده یاد  آیت الله محمد طالقانی بر سر مزار دکتر مصدق در احمد آباد.


منافع ملی و مزیت انرژی      

    به‌طورمعمول حفظ منافع ملی در عرصه‌های داخلی و خارجی در رأس سیاست‌های هر کشوری در جهان است؛ و به طریق اولی دقت در تعریف منافع ملی و میزان پای بندی به آن نیز از اصلی‌ترین مؤلفه‌های موفقیت کشورها است. برای مثال دولت ایالات‌متحده آمریکا ممکن است در دوران اوباما رویه و روش‌های دیگری به دور از سیاست‌های جنگ‌طلبانه بوش که از جناح میلیتاریست حزب جمهوری‌خواه بود در پیش گرفته باشد اما هدف گذاری‌های استراتژیک حاکمیت آمریکا هیچ‌گاه در دولت دمکرات اوباما تغییر چشمگیر یا عمده‌ای نکرده است، اختلاف تنها در شیوه‌ها و راه‌های رسیدن به هدف‌های مشخص شده است. یکی از استراتژی‌های آمریکا تسلط بر جریان انرژی نه تنها در خاورمیانه بلکه در سراسر جهان است.   در همین زمینه از سال 2000 تا کنون امریکا همواره این هدف را به عنوان یکی از مهم‌ترین منافع استراتژیک خود در نظر داشته و بایستی گفت که اوباما حتی موفق‌تر از بوش در این زمینه عمل کرده است. ایجاد امنیت نسبی بر مناطق نفت‌خیز عراق و جذب سرمایه‌گذاری‌های کلان از سراسر جهان از7 خواهران گرفته تا شرکت‌های روسی، چینی، مالایی، ترک و کره‌ای که در زمینه اکتشاف و تولید نفت خام این کشور شراکت دارند (برای اطلاعات بیش‌تر ن.ک یادداشت "عراق در چنبره نفت"، مجله اینترنتی مهرگان http://mehreganmag.com/contents/mehregan23) یا تثبیت حاکمیت دوستان آمریکا بر منابع عمده نفت لیبی ازاین‌دست موفقیت‌های سیاست خارجی آمریکا برای تسلط بر این ماده حیاتی دنیای غرب است. در همین زمینه حتی کشور کوچکی مانند امارات نیز توانسته است با پی بردن به مزیت‌های آن سرزمین و ترسیم نقشه راه برای رسیدن به رفاه و آبادی سرزمین خشک و برهوت آن با استمرار بخشیدن به روند مطلوب و یکنواخت سرمایه‌گذاری‌های عظیم در منابع گازی آن کشور گوی رقابت از سایر کشورها به‌رباید. از این دست نمونه‌ها در دوروبر ما کم نیستند. ترکیه با صنعتی ضعیف و منابع طبیعی فقیر با استفاده از موقعیت استراتژیک جغرافیایی و با استفاده از روابط خود با آمریکا و غرب از یک‌سو و همسایگان و سایر کشورهای آسیایی از سوی دیگر توانسته است نه تنها موقعیت سیاسی و سوق‌الجیشی خود را بهبود بخشد بلکه از این راه به اقتصاد خود سامان بخشد. اما در این سو با تأسف و درد باید اشاره کرد که تندروها در پس شعارهای رویایی با تعریف غلط از مزیت‌های استراتژیک کشورمان از جمله دارا بودن منابع عظیم انرژی و قرار داشتن بر سر راه‌های اصلی چهار جهت کره زمین این فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کرده‌اند به طوری که در زمینه استفاده از موقعیت‌های اقتصادی و سیاسی و سوق‌الجیشی قافیه را به همسایه‌ها باخته و هم چنان با کوبیدن بر طبل بستن تنگه هرمز سفره بی‌رمق ملت ما به نان‌دانی بازرگانان دبی و امارات تبدیل کرده‌اند. در جهان کنونی مزیت‌های اقتصادی و جغرافیایی با راهبرد جهان نگرانه و منطقه‌ای به فرصت‌ موثر تبدیل می‌شوند نه به‌مثابه تهدید دیگران! در واقع تندروهای کشور ما، از این مزیت‌ها نه تنها در جهت تأمین منافع ملی استفاده نکرده‌اند بلکه با تفکرات سکتاریستی و ماجراجویانه و تهدید دیگران زمینه را برای دامن زدن به ایران هراسی از سوی بیگانگان فراهم کرده تا این مزیت به تهدیدی علیه کشور ما تبدیل شود. گذشته از بعد نظامی؛ ماجراجویانی که در دولت پیش دست بالا را داشتند و هنوز بیش‌تر کرسی‌های مجلس کنونی را نیز در اختیار دارند با تکیه غیر اصولی بر توانایی استفاده از حربه انرژی نه تنها نتوانستند از این منابع برای تأمین منافع ملی استفاده کنند بلکه ماجراجویی‌های رئیس دولت به‌گونه‌ای که شرح خواهم داد باعث گردید که صنعت نفت و گاز ما به یکی از ضعیف‌ترین حلقه‌های انرژی در منطقه مبدل شود.

تحریم نفتی.هم‌اکنون تولید نفت ایران از روزانه در حدود 4 میلیون 200 هزار بشکه در روز در دولت اصلاحات به کم‌تر از 3 میلیون بشکه افت کرده که به گفته زنگنه وزیر نفت دولت یازدهم حدود 2 میلیون بشکه از آن در داخل کشور استفاده و بقیه نزدیک به 1 میلیون بشکه نیز صادر می‌شود که بازگشت پول آن نیز درابهام است. برپایه اظهارات کارشناسان نفتی و نمایندگان مجلس، ایران برای حفظ جایگاه کنونی خود در اپک و سهمیه صادراتی نیاز به سرمایه‌گذاری سالانه حدود 60 میلیارد دلار دارد درحالی‌که چنین منابعی در کشور وجود نداشته و گردآوری چنین سرمایه عظیمی باوجودتحریم‌های غرب و شورای امنیت از محل منابع خارجی غیرممکن است. در واقع تحریم‌های آمریکا از چند جنبه بر حفظ روند کنونی تولید نفت ایران تأثر داشته است، که اهم آن‎ها را شرح می‌دهم.

تحریم دستیابی به فناوری. مدیر وقت برنامه‌ریزی شرکت نفت در دولت دهم اعلام کرد با کنار کشیدن شرکت‌های بین‌المللی از همکاری با ایران محدودیت‌های ناشی از قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران پروژه‌های زیادی در ایران متوقف یا معلق مانده است. برای مثال از فازهای 9 و 10 پارس جنوبی نام برد که به گفته وی اجرای این دو فاز طبق قرارداد بایستی با سرمایه‌گذاری یک میلیارد و 800 میلیون دلار به پایان می‌رسید در حالی که هم‌اکنون هزینه‌های آن‌ها به 4 میلیارد دلار رسیده است.[1]

برخی از فناوری‌های کشف یا استخراج انرژی در دست برخی شرکت‌ها قرار دارد که آن‌ها را در اختیار شرکت‌های ایرانی قرار نمی‌دهند. برخی از این فناوری‌ها مانند تبدیل گاز به مایع برای حمل در کشتی‌های حمل گاز انحصاری است و در دسترس هیچ شرکتی نیست. گذشته از فناوری تجهیزات مورد نیاز به بهانه کاربرد دوگانه برای استفاده‌های نظامی نیز دچار تحریم‌های شورای امنیت هستند که دسترسی به این تجهیزات را برای ایران غیرمقدور یا دست‌کم بسیار گران کرده است.

تطمیع و تهدید مشتریان نفت ایران. از سوی دیگر آمریکا بر اساس استراتژی نفتی خود با تهدید، تطمیع و زور شرکای ایران را از سفره انرژی ایران دور کرده و با اهدا طعمه‌های چرب‌تر آن‌ها را به دور سفره کشورهای همسایه ایران نشانده‌ است. ژاپن که عمده انرژی مورد نیاز خود را از ایران تامین می کرد در همان اوان تحریم ها خود را از بازار ایران کنار کشید و قطر و عربستان را جایگزین ایران کرد. چین نیز که تا سال 2010 میلادی11درصد از انرژی مورد نیاز خود را از ایران تأمین می‌کرد و کشور ما سومین تأمین کننده نیاز چین به انرژی بود پس از گسترده‌تر شدن تحریم‌ها با اعمال فشار و تطمیع توسط آمریکا برای همراهی بیشتر باسیاست‌های مداخله‌گرانه این کشور علیه ایران، جای ما را به روسیه داد. از داستان دردناک به سرانجام نرسیدن خط لوله صلح را که برگ برنده ایران در معادلات گازی منطقه خاورمیانه بود نیز درمی‌گذرم.

همان‌گونه که اشاره کردم عمده برداشت‌های سه کشورهمسایه ایران یعنی امارات، عراق و کویت از سفره‌های نفت و گاز مشترک با ایران است. کویت سال‌ها است که به دور از هیاهو مشغول برداشت نفت از سفره‌های نفتی مشترک با ایران است. برداشت امارات از مخزن نفتی پارس جنوبی نسبت به ایران به دو برابر رسیده وعراق نیز چند سفره نفتی مشترک با ایران دارد که از برخی از آنان در حال برداشت است و برخی را نیز به مزایده با کارتل‌های نفتی گذاشته که به زودی به بهره برداری می‌رسند.

تحریم سرمایه‌گذاری.برپایه بررسی‌های کارشناسان نفتی که مورد تأیید دولت ایران نیز قرار دارد ایران با توجه به منابع کشف شده موجود قادر به تولید روزانه 7 میلیون بشکه نفت هست در حالی که هم‌اکنون تولید نفت ایران بسیار کمتر از این حد است. در حالی که دولت عراق با توجه به قراردادهای اعلام شده و در دست انجام برای تولید روزانه 12 میلیون بشکه نفت برنامه‌ریزی کرده است. اما همان گونه که اشاره کردم ایران تنها برای حفظ موقعیت کنونی تولید نفت و گاز به سرمایه‌گذاری سالانه 60 میلیارد دلاری نیاز دارد.اگرچه نمایندگان مجلس و وزارت نفت دولت دهم این رقم راحدود 45 میلیارد دلار برآورد کرده بودند، ولی با توجه به این‌که عمده چاه‌های نفت ایران در دهه دوم عمر خود قرار دارند به نظر می‌رسد که همان رقم 60 میلیارد دلار درست‌تر باشد. دولت گذشته چندین بار وعده داده بود که تولید نفت را به روزانه 7 میلیون بشکه افزایش خواهد داد ولی در این زمینه نه تنها کوچک‌ترین موفقیتی به دست نیاوردند بلکه به دلیل اعمال مدیریت غلط و پافشاری بر عقیده شخم زدن وزارت نفت توسط رئیس دولت گذشته و تحریم‌های خارجی اوضاع نفت ایران به روزگار اسفبار کنونی افتاد. میرکاظمی وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد تأکید کرده بود که ایران بایستی در طول 5 سال 200 میلیارد دلار سرمایه برای صنعت نفت و گاز ایران جذب کند در حالی که خود وی می‌دانست تأمین این رقم با توجه به خروج سرمایه‌گذاران و کارتل‌های نفتی و حتی شرکت‌های نفتی چینی، ترک و مالزیایی از ایران به امری نشدنی بدل می‌گردد.[2]مشکل بهره‌برداری از پارس جنوبی که به اندازه کافی در باره آن بحث شده و برای اطلاعات بیش‌تر می توانید به یادداشت اینجانب به نام پیامدهای تاخیر در پارس جنوبی مراجعه فرمایید.[3]

دور زدن مسیرهای ترانزیت انرژی.چون این موضوع در یادداشت دیگری منتشر کرده‌ام[4] فقط به این نکته اشاره می‎کنم که کشورهای نفت خیز منطقه از جمله کشورهای آذربایجان، ترکمنستان، عراق، امارات و عربستان با احداث یا مشارکت در احداث خط لوله در اطراف ایران کشور ما را  از معادلات انرژی در خلیج‌فارس، دریای عمان و دریای مازندران و قفقاز دور زده‌اند. از سوی دیگر عقب‌ افتادن ایران در پروژه‌های نفتی دردست اجرا در اثر نبود سرمایه و فناوری مورد نیاز روزبه‌روز بیشتر خود را به رخ می‌کشد.برای مثال فقط در پروژه پارس جنوبی به بیش از 50 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری دیگر نیاز است و بخش زیادی از18 فاز باقی‌مانده از 24 فازپارس جنوبی که در اثر کنار کشیدن شرکت‌های خارجی به قرارگاه خاتم سپاه واگذار شده است روی زمین مانده‌اند. طبق گزارش‌های موجود پیمانکاران توانایی انجام تعهدهای خود را ندارند و از کارگران و کارکنان پارس جنوبی در عسلویه که در زمان دولت اصلاحات بیش از 60 هزار نفر بودند در دولت مهرورزی به حدود 15 هزار نفر کاهش یافت که حاکی از رکود شدید کاری در فازهای 24 گانه پارس جنوبی است.[5]

با این شرایط به نظر می رسد صنعت نفت ایران در اثر تحریم های خارجی و سیاست‌های عمدی دولت گذشته در آستانه فروپاشی قرار گرفته و نفت پاشنه آشیل جمهوری اسلامی نه تنها دیگر گاو شیرده دولت نیست بلکه به یکی از حلقه‌های ضعیف صنعت کشور تبدیل شده است.



[1]روزنامه دنیای اقتصاد، پیام‌های جدید تهران به تحریم‌های یکجانبه نفتی، 15/5/1390 دیده شده در تاریخ 8 بهمن 1393

[2]سایت تلکس نیوز، تشکیل بانک خصوصی نفت، 28 فروردین 1389دیده شده در تاریخ 8 بهمن 1393

[3]روزنامه اعتماد ملی، پیامدهای تاخیر در پارس جنوبی، به نقل از سایت آفتاب، 30 مهر 1387

[4]روزنامه اعتماد، خطوط انتقال گاز و منافع ملی ایران، به نقل از سایت مگ ایران، 17 اسفند 1389

[5]سایت شفاف، 90 درصد کارگران عسلویه اخراج شدند. 28 فروردین 1389دیده شده در تاریخ 8 بهمن 1393

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد