لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

قطعنامه شورای امنیت، دستمال کاغذی و آمار طلاق

 

قصد دارم در این یادداشت کوتاه نظر شما را به کشف اخیرم که رابطه سرمایه گذاری خارجی و آمار طلاق است جلب کنم.

درست است که دولت و رسانه های همسو و رسانه ی ملی شبانه روز  به مردم حقنه می​کنند که کار جنبش سبز تمام شده و ایران به زودی مدیریت جهانی را هم به دست خواهد گرفت ولی از اوضاع اقتصادی کشور بوی خوشی به مشام نمی رسد. به بهانه صحبت های آقای احمدی نژاد در باره رشد سرمایه گذاری در کشور این یادداشت کوتاه را در زمینه سرمایه گذاری خارجی در ایران بخوانید تا در آینده نزدیک مقاله کاملی را در این زمینه در این وبلاگ بگذارم. 

آقای احمدی نژاد که در دفعههای گذشته قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران را کاغذ پاره و بی ارزش خوانده بود این بار و در چین آخرین قطعنامه علیه ایران را دستمال کاغذی چند بار مصرف خواند. البته ایشان در حالی که روسیه و ژاپن و برخی کشورهای دیگر را سخت مینواخت در باره چین اظهار داشت که هیچ مانعی بر سر همکاری میان ایران و چین وجود ندارد. ایشان همچنین اظهار کرد که رشد سرمایه گذاری در ایران بسیار بالا است. آقای بهمنی هم گفت که هر گونه شرایط برای سرمایه گذاران خارجی و ایرانیان خراج از کشور مهیا است و آقای نهاوندیان هم از آمریکاییان خواست در ایران سرمایه گذاری کنند.

با این همه وقتی به آمار و ارقامی که توسط خود دولت دهم اعلام میشود یا اطلاعاتی که به طور رسمی اظهار میشود رجوع میکنیم میبینیم که جریان مقدار زیادی با آن چه که میشنویم یا میخوانیم تفاوت دارد که بعضی وقت ها این تفاوت از زمین تا آسمان است. مثلا هنگامی که رئیس محترم دولت قطعنامه های سازمان ملل یا شورای امنیت و سایر نهادهای جهانی را کاغذ پاره و دستمال کاغذی میخواند میبینیم که خود ایشان و آقای متکی وزیر خارجه ایشان پیش از طرح و تصویب قطعنامه ضد ایرانی تقریبا به همهی کشورهای عضو شورای امنیت، از آمریکا تا گابن سفر کرده و چه با پذیرایی سفرهی ایرانی و چه با گوسفند پیشکشی(که البته جریان آن برعکس شده است) با مسئولان این کشورها دیدارهایی داشتهاند که حتما در باره گرم شدن کره زمین یا سوراخ شدن لایه اوزون نبوده(سوراخ این یکی را که با سیمان گل گرفتند و ماجرا هم ختم به خیر شد) و الحق و الانصاف آقای متکی همهی تلاشش را کرد و همهی هنر دیپلماتیکش را به خرج گرفت تا از تصویب قطعنامه جلوگیری شود که با فشارهای آمریکا این تلاشها بی نتیجه ماند و این قطعنامه تصویب شد و شد آن چه نباید میشد. پس نتیجه میگیریم که دستمال کاغذی به خصوص از نوع مصرف شده ی آن چندان هم بی ارزش نیست. یا شاید هم این نوع واکنش ها از بدآموزی های تلوزیون باشد که سریال هایی مانند شبهای برره را  پخش میکرد تا مردم حالت حرف زدنشان عوض بشود و افعال را به صورت معکوس استفاده کنند.

اما در باره تاثیر این قطعنامه. عجالتا  ما که دستمان به جایی بند نیست ولی طبق آمارهای اعلام شده از سوی دولت محترم کل سرمایهی جذب شده توسط ایران در سال 2008 کمتر از یک و نیم میلیارد دلار شده است در حالی که در سال های قبل این رقم بیش از 5/3 میلیارد دلار بوده است. شاید در زمینه این کاهش دست بحران جهانی و آتشفشان ایسلند در میان باشد. اما بد نیست بدانیم  که همین ترکیه در بیخ گوش ما در همان سال حدود 40 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کرده است. و جذب سرمایه مستقیم خارجی در کشورهای  الکی دور و بر ما مانند عربستان، مصر، قزاقستان، پاکستان و هند این روند افزایش داشته  است. از سوی دیگر باز هم بد نیست بدانیم و افسوس بخوریم که علیرغم نیاز ایران به سرمایه گذاری بالا در صنایع نفت برای جلوگیری از روند کاهشی تولید و حفظ  سقف تولید کنونی نه تنها هیچ سرمایه گذاری جدیدی از سوی خارجیها در صنعت نفت ایران انجام نشده بلکه دست کم ۲۴ شرکت بزرگ خارجی، مثل انی (ایتالیا)، توتال )فرانسه)، رویال داچ شل، (هلند و انگلستان)، پتروناس (مالزی)، زیمنس (آلمان)، کاترپیلار، تراویتورا، ویتول و...  با ایران قطع رابطه کردهاند و شرکتهایی مانند BP هیچ سرمایه گذاری جدیدی در ایران انجام نداده و شرکتهای درجه دو و سوم چینی و ترکیهای نیز علیرغم قرار دادهای ترکمان چای به انجام تعهدات خود بی توجهی نشان میدهند و تهدیدهای چند باره وزیر نفت و سایر دست اندرکاران نفتی دولت ایران در این زمینه کارگر نبوده و دولت سرانجام دست به دامن منابع داخلی شده است. قضیهی منابع داخلی هم قضیه یک مویز و چها قلندر شده است. دولت به مردم برای بنزین سوبسید بدهد که حقوق کارمندان و بازنشسته ها عقب می افتد، وام به بنگاه های زود بازده میدهد پروژههای نفت و گاز و راهسازی و راه آهن شیراز- تهران و تهران به رودهن زمین میماند. از سهم بنگاههای زود بازده کم میکند که به «قرب» برای انجام فازهای 15 و 16 پارس جنوبی کمک کند تا قطریها سهم ما را در پارس جنوبی به غارت نبرند، ناگهان صدای معاون وزارت کار در میآید که چه نشستهاید! عنقریب است 300 هزار بنگاه زودبازده در عنفوان جوانی فوت کنند و 950 هزار نفر بیکار بنگاه های زودبازده و یک میلیون جویای کار تازه از تخم درآمده به 3 میلیون بیکار دیگر اضافه شود و 5 میلیون بیکار روی دست دولت بماند. والبته در این میان نه دعوت آقای احمدی نژاد از چینیها برای گسترش مراودات اقتصادی به سرمایهگذاری آن کشور در این میانجامد، نه تعهد های چپ و راست آقای بهمنی رئیس کل بانک مرکزی و فرش قرمزی که گسترده برای سرمایه گذاران خارجی افاقه میکند و نه عجز و لابه آقای نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران به آمریکاییها برای سرمایهگذاری در ایران در دل سنگ آنها اثر میگذارد.

دیروز عصر دست بر قضا و کاملا تصادفی برنامه ای را در شبکه 5 میدیدم که خانم محجبهای در باره استحکام خانواده صحبت میکردند و دست آخر افزایش نرخ طلاق در سال انتخاباتی منتهی به خرداد 89  را به گردن جنبش سبز انداختند که باعث شده است در میان همسایه با همسایه، خواهر با برادر و زن با شوهر تفرقه بیفتد و این همه آمار طلاق بالا برود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد