لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

گروه 1+15 در تهران

به بهانه برگزاری نشست گروه 15 در تهران که من با توجه به سیاست های اقتصادی و همچنین سیاست تهاجمی خارجی دولت آقای احمدی نژاد آن را گروه 15 بعلاوه 1 نامیده ام، بد ندیدم یادداشت کوتاهی در باره تاریخ چه تشکیل و همچنین هدف از تشکیل گروه 15 توسط اعضای جنبش عدم تعهد داشته باشم. واقعیت این است که با توجه به ترکیب اعضای گروه 15 و سیاست های خارجی و اقتصادی این کشورها هیچ تناسبی میان  این کشورها و دولت کنونی آقای احمدی نژاد وجود ندارد. یا من متوجه نشده ام. اگر علاقه داشتید می توانید این یادداشت کوتاه را بدون توجه به بهره برادری های سیاسی این نشست که به گمان من دلیل اصلی برگزاری آن در تهران می باشد بخوانید. البته یادآور می شوم که قرار برگزاری نشست تهران در سال 2004 که مسلما هنوز دولت توسط آقای احمدی نژاد کنترل نمی شد در نشست ونزوئلا گرفته شده بود. 

این هم ادامه مطلب...

همزمان با گسترش نفوذ سرمایه داری و سلطه آن بر شرق و غرب عالم برخی کشورهایی که در بلوک بندی رایج آن زمان ( دو اردوگاه امپریالیسم و سوسیالیسم) نمی گنجیدند از جمله کشورهای مانند یوگسلاوی، هند، کوبا، مصر و اندونزی جنبش عدم تعهدها را که به طور کلی مورد حمایت ارودگاه سوسیالیسم بود بنا نهادند.  بنیاد گذاران جنبش عدم تعهد عمدتا از کشورهایی بودند که در یک زمینه مشترک بودند و آن مخالفت با سیستم اقتصادی سرمایه داری بود. چه در آن زمان یوگسلاوی و کوبا مشخصا با سیستم اقتصادی سوسیالیستی اداره می شدند، هند، اندونزی و مصر به شدت موضع ضد سرمایه داری داشتند گرچه سوسیالیسم به شیوه شوروی یا کوبا را نیز نپذیرفته بودند. پس از تشکیل گروه G7 (بعدها با پیوستن روسیه این گروه G8نام گرفت) در سال 1976 که از هفت کشور عمده سرمایه داری آن زمان فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، آلمان فدرال، ژاپن، کانادا و به رهبری ایالات متحده آمریکا تشکیل شده بود کشورهای عضو جنبش عدم تعهد برای رویارویی با فزون خواهی های کشورهای سرمایه داری و دورخیز آنان برای کنترل اقتصاد جهانی دست به تشکیل گروه 7 از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد زدند. در واقع G7  که با پیوستن روسیه پس از سقوط اتحاد شوروی کنترل دو سوم اقتصاد جهان را به دست آورد از سوی این کشورها به عنوان یک عامل تهدید کننده اقتصاد کشورهای مستقل به شمار میآمد. گروه اقتصادی 7( که بعدها 15 شد) در آغاز با تحرکات چهار کشور آسیایی هند، سریلانکا، مالزی و اندونزی، کشورهای آفریقایی مصر، الجزایر،نیجریه، زیمبابوه و کنیا و کشورهایی آمریکایی  ونزوئلا، جاماییکا، پرو و آرژانتین و مکزیک تاسیس شد و بیش از 7 عضو نداشت. سیاست این کشورها که همگی از کشورهای جنوب تشکیل شده بودند لزوما همکاری های منطقه ای به این ترتیب که پروژه های مشترکی را به اجرا درآورند نبود، بلکه موضع گیری یکسان و مشترک اقتصادی  در باره روندهای  کلان اقتصادی و سیاسی بین الملل است. گرچه ممکن است که اعضا به صورت دسته جمعی یا گروهی همکاری های ویژه ای نیز داشته باشند. در واقع کشورهای عضو در نشست جاکارتا تصمیم گرفتند که بخش های خصوصی این کشورها با یکدیگر در قالب پروژه هایی همکاری داشته باشند.

ایران در سال های دولت اصلاحات با تلاش های فراوان و گفتگوهای دیپلماتیک با مقام های  کشورهای هند، مصر و اندونزی با غلبه بر چالش های موجود در سیاست خارجی ایران با کشورهای جهان سرانجام موفق شد در اجلاس تاریخ 30 فروردین 1379 که با حضور سران و مقامات عالیرتبه 133 کشور عضو گروه 77 در هاوانا برگزار شد به عنوان عضو ناظر پذیرفته شود و در نهایت در دهمین اجلاس سران گروه 15 در 30 خرداد 1379 در قاهره به عنوان هجدهمین عضو گروه 15 پذیرفته شد.

اما مهم ترین اقدام و ضمانت اجرایی تصمیم های گروه 15 همان گونه که اشاره شد اعلام موضع این گروه در برابر روندهای اقتصادی جهان است که عمدتا از سوی کشورهای قدرتمند سرمایه داری جهان اعمال می شود است. یعنی اگر گروه ۱۵ نسبت به سیاست های ارزی آمریکا یا اتحادیه اروپا موضع گیری کند و آن را مفید به حال اقتصاد جهانی نداند کشورهای آمریکا و اروپایی به این موضع گیری اهمیت داده و در صدد رفع بدبینی های این کشورها برمی آیند. اما متاسفانه سیاست خارجی تهاجمی ایران نه تنها باعث ارتقا و انسجام مواضع گروه 15 نمی شود، بلکه با وضع تحریم های گوناگون اقتصادی بر ایران از یک سو و سیاست درهای باز اقتصادی که کاملا در جهت معکوس سیاست های اقتصادی کشورهای موسوم به جنوب می باشد و بی توجهی به همکاری میان کشورهای جنوب جنوب علیرغم شعارهای تند و تیز، باعث تاثیر سوء بر سیاست های اقتصادی این کشورها نیز می گردد. و در نهایت موضع کشورهای عضو گروه 15 را زیر تاثیر قرار خواهد داد. برای مثال در دولت آقای احمدی نژاد ایران به علت سیاست خارجی تهاجمی خود نه تنها قادر به باز کردن عرصه های نو در همکاری های منطقه ای میان کشور ایران با کشورهای شبه قاره هند از یک سو و کشورهای آسیای میانه و کشورهای مهم و تاثر گذار عربی مانند مصر نشده است، بلکه مراودات اقتصادی و سیاسی میان ایران و این گونه کشورها در این دوره به شدت آسیب دیده و ایران را ضمیمه اقتصاد چین و منویات امارات کرده است.

سیاست های دولت آقای احمدی نژاد بر خلاف آن چه که ادعا می شود توانسته است کشورهایی مانند هند را به دامن آمریکا برای تامین انرژی سوق داده یا کشورهایی مانند مصر و عربستان را به دشمن ایران تبدیل کند. به گونه ای که دولت عربستان تحت تاثیر موضع گیری های سیاسی ایران به سوی همکاری با آمریکا برای تامین انرژی چین به سیاست ضد ایرانی آمریکا جذب شود.

سیاست های اقتصادی و سیاسی کشورهای جنوب یا غیر متعهدها، گریز از تنش زایی و رفتن به سوی جهانی امن است تا بتوانند به دور از سیاست های تفرقه افکنانه و دشمنانه آمریکا و سایر قدرت های بزرگ جهان سرمایه داری، و افتادن در چاه سیاست های جنگ طلبانه تراست های اسلحه سازی غربی که راه را برای قورت دادن ثروت های ملی این کشورها برای تهیه اسلحه و تدارک جنگ هموار می کند به راه رشد خود و تامین امنیت و رفاه و سعادت ملت های خود در درجه نخست و سایر مردم کره خاکی حرکت کنند. یگانه راه رسیدن کشورهای جنوب یا پیرامونی همکاری در قالب اتحادیه های منطقه ای است. همکاری های منطقه ای، باعث تلطیف فضای سیاسی میان کشورها خواهد شد. فضای لطیف باعث گسترش مراودات سیاسی و در نهایت مراودات اقتصادی خواهد شد که توسعه، رفاه و امنیت را برای همه خلق های و ملت های جهان در بر خواهد داشت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد