لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

کسری بودجه، خوشه بندی یارانه نقدی، خوشه های خشم و ...عشق ماشین!

مدتی بود دستم به قلم نمی رفت. نه این که مطلبی برای نوشتن نبود. اتفاقا بر عکس از بس در این مملکت گل و بلبل و از صدقه سر آقایان روسا اتفاقات ریز و درشت می افتد که روزانه می شود دو سه تا مثنوی ساز کرد. شاید به خاطر سکوت طولانی بود که ناگهان سر درد و دلم باز شد. ببخشید اگر خیلی روده درازی شد. خیلی حرف های دیگر هم بود که حوصله سر بر بود.

شما را نمی دانم ولی من چند سال پیش های آرژانتین این روزها مرتب جلو چشمم می آید. آن روزهای شورش و ... بانک آتش زدن ها و... و ورشکستگی خلق الله و... بگذریم.

موج های جنبش سبز و خواسته های سیاسی مردم در انتخابات ریاست جمهوری و پیامدهای آن باعث شد که مردم تا حدود زیادی مسائل و مشکلات اقتصادی را از یاد ببرند یا این مشکلات کم تر خود را نشان بدهد. اما دولت آقای احمدی نژاد در تمام 5 سال ریاست ایشان نشان داده است که ید طولایی در قلقلک دادن مردم دارد. همان طور که نشان دادهاند ایشان سیاست های اقتصادی خاص 

خود را تحت هر شرایطی با هر حربهای چه باچراغ خاموش یا با توسل به هیاهو و جوسازی به پیش برده است. کشورداری و مدیریت جهانی این دولت نهم  منجر به  کسری بودجه شدید، بیکاری گسترده، رکود تورمی و در نهایت توقف رشد اقتصادی  کشور شده است. نیازی به ارقام و آمار نیست. سیلی واقعیت تلخی دشواری های اقتصادی در روزهای نوروز امسال و در دید و بازدیدهای عید امسال بیش از همیشه خود را  به رخ مردم کشید. واقعیت تلخ و عریان فقر و بیکاری و از همه بدتر نا امیدی و اضطراب از آینده بر زندگی میلیون ها ایرانی را  چنبره زده است.

اما در این میان هیاهوی بسیار برای اجرای طرح حذف یارانه ها بدون در نظر گرفتن منافع آنی و آتی مردم و حتی خود دولت و پافشاری دولت بر اجرای آن در روزهای اخیر بسیار شگفتی ساز شده است. بدون توجه به درستی یا غلط بودن حذف یارانه ها و همه موضوع های پیرامون آن نظر یکی از آقایانی که به هیچ عنوان نمی توان به آن مارک اصلاح طلب یا رادیکال یا حتی مخالف دولت بر آن زد در بررسی ریشه یابی این شتاب و پافشاری دولت بر اجرای طرح حذف یارانه ها جالب است. آقای اسدالله عسگر اولادی (برادر عسگر اولادی مسلمان که معرف حضور تان هست)، هضو هیات نمایندگان اتاق ایران و از صادرکنندگان قدیمی و عمده ایران در سرمقاله روزنامه بهار در تاریخ سه شنبه 17 فروردین در چرایی پافشاری دولت بر اجرای این طرح می نویسد:

"در صورتی که در سال اول اجرای هدفمند کردن این طرح با شوک 40 میلیارد تومانی به میدان می آید قطعا تبعات سنگین تورمی در پی خواهد داشت که فشار مضاعفی را به اقشار مختلف جامعه به خصوص دهک های پایین وارد خواهد کرد."

اما ایشان در پاراگرف بعد دلیل اصلی اجرای این طرح را چنین عنوان می کند:

"در حال حاضر دولت جبران کسری بودجه سالانه را بر بحران تورمی مقدم دانسته و خواهان همراهی مجلس با دولت است. در حالی که راه های بسیاری وجود دارد که بتوان کسری بودجه را بدون دستکاری قانون بودجه جبران کرد."

در واقع لب مطلب این است که دولت پولی ندارد که بخواهد به مردم یارانه بدهد. این در حالی است که در خبرها آمده بود که در یک نشست میان نمایندگان دولت در کارگروه طرح هدفمند کردن یارانه ها و برخی نمایندگان مجلس و چند تن از استادان اقتصاد دان دانشگاه های ایران زیان های اجرای چنین طرحی به دولت گوشزد شده بود. حتی توکلی نماینده تهران در مجلس عنوان می کند که مدلی را که دولت بر اساس آن می خواهد طرح را اجرا کند همان مدل صندوق بین المللی پول است         ( نماینده استکبار جهانی سابق). ایشان همچنین نقل می کنند که دکتر بیژن بیدآباد عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی که از وی به عنوان پیشکسوت اقتصاد سنجی نام برده شده است با توجه به نارسایی های مدلهای ارائه شده و مدل هایی که از خارج از فضای بومی ایران طراحی شده  در این نشست سه بار اعلام می کند که اگر می خواهید در کشور انقلاب اتفاق بیفتد، هدفمند کردن یارانه ها را بر اساس این مدل ها انجام بدهید.

این درست است که آقای احمدی نژاد با اعتماد به نفس عجیبی که دارد نشان داده که به هیچ نظر کارشناسی که خلاف میل او باشد توجهی نمی کند اما آیا سیاست های انساطی بودجه 89 آن قدر ارزش دارد که ایشان کشور را در معرض هرج و مرج قرار دهد؟

نمی دانم چرا در تمام مدت نوشتن این یادداشت یکی یکی سیاهه دور درازی از گردن کلفت هایی را که وام های چند میلیاردی از بانک ها گرفته و پس نمی دهند و دانه درشت های مفاسد اقتصادی که لیست آن در جیب رئیس محترم دولت است جلو چشمم رژه می روند. البته دیوان محاسبات و صحبت های رئیس آن را در باره گم شدن میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی و جلسه اتفاقی آقای کردان مرحوم و آقای رحیمی معاون اول کنونی رئیس دولت با رئیس کرسنت را هم لابد یادتان نرفته .

نمی دانم چرا همش این یادآوری های بد و انحرافی به ذهنم فشار می آورد.

اصلن بهتر است از خیر هدفمند کردن یارانه ها بگذریم.  البته این فکر را از ذهن تان دور کنید که خدای نکرده آقای احمدی نژاد با طرح این مسایل می خواهند اصل  قضیه یعنی ماهانه 70- 80 هزار تومان و خوشه های یک و دو و سه را به فراموشی بسپارند. راستی داستان خوشه های خشم را خواندید! یکی از بهترین کتاب های جان اشتاین بک است که قبل از توبه اش در درگاه سرمایه داری نوشته است. فیلم خوبی هم الیا کازان از روی آن ساخت که بسیار دیدنی بود و هنوز هم تازگی خودش را حفظ کرده است.

از همه این ها که بگذریم ظاهرن قرار است که تعرفه واردات خودرو که کمی پایین آمده بود برای جلوگیری از واردات بی رویه خودرو دوباره رو به بالا برگردد. چشمشان کور این مرفهان بی درد که ماشین های بی ام و و بنز و تویوتا سوار می شوند. ما که بعد از خدا بیامرز پیکان به همان پرایدمان که اتفاقا به گفته اقایان مسئولان راهنمایی و رانندگی و سایر مسئولان دولتی کاملا استاندارد است قناعت می کنیم. _ نمی دانم چرا همه روسا و مدیران بر سر استاندارد بودن پراید کاملن اتفاق نظر دارند به جز این یکی که دست بر قضا مدیر سازمان استاندارد هم هست. اصلن از اولش هم آدم لج بازی بود- خودرو مینیاتور هم که ختم به خیر شد و با تغییر نام فرنگی آن به نام S81 پس از دو سه بار افتتاح در دوره های گذشته از جمله اقای بذرپاش قرار است توسط پوستین دوز از امسال دوباره افتتاح بشود. کسانی هم که عجله کرده و از پارسال پول داده بودند که تابستان گذشته مینیاتور سوار بشوند فعلن با خودرو صد در صد ایرانی دیگر سایپا یعنی ریو قناعت کنند.

چه کنیم عشق به صنعت خودروسازی بومی کورمان کرده است. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد