جنبش مدنی و دفاع از انقلاب!
سیر حوادث با چنان سرعت خیره کنندهای در جریان است که هر شاهد و ناظری را که کنشگر این رویدادها نباشد در بهت و حیرت فرو می برد و امکان تحلیل اوضاع و شرایط را آن او سلب میکند. دو واقعهای که در یکی دو هفته اخیر در پی هم در جامعه ایران روی داد یکی پاره کردن عکس بنیادگذار جمهوری اسلامی و دیگری درگذشت ناگهانی یکی از رهبران اصلی و بنیادگذاران نظام و منتقد بعدی نظام بود. اولی یک حادثه سیاسی و دیگر رویدادی طبیعی بدون دخالت انسانها.
در گرماگرم مبارزه دانشجویان که هر سال در چنین روزهایی فضای سیاسی ایران را در بر میگیرد ناگهان با نمایش تصاویری از اهانت به عکس آیت الله خمینی و جار و جنجال فراوان پیرامون آن جامعه مدنی با یک علامت سئوال بزرگ و یک تردید جدی روبرو شد. پذیرش مسئولیت پاره کردن عکس از سوی جنبش مدنی جدا از نحوه اقدام بعدی دولت پذیرفتن تغییر روش و غلتیدن به سوی نوعی عمل انقلابی به شمار میآمد و در برابر شرکت در یک راهپیمایی برای برائت از این عمل (در حالی که مجوز آن از سوی دولت داده می شد) دفاع از یک عالم دینی در قامت یک انقلابی بزرگ بود.
رویداد بعدی درگذشت آیت الله منتظری یکی از بنیادگذاران جمهوری اسلامی و از تئوریسین های ولایت فقیه بود که گذشته از بهت و حیرت نخستین برای هوادارن جنبش سبز و اوج درد و ناگواری برای دوستداران وی راهکار درست و منطقبق با مبارزه مدنی را به جنبش سبز داد. این جنبش با هواداری از آیت الله مرحوم و با شرکت در مراسم خاکسپاری وی ضمن احترام به بنیادگذار جمهوری اسلامی آیت الله خمینی به منش و روش آزادی خواهانه و مسالمت جویانه منتظری ادای احترام کرده و به بهترین وجه و کمترین هزینه خود را پیرو روش های مدنی در مبارزه برای استقرار جامعه مدنی نشان داد.