لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

خدا کند که این طور نباشد!

هشدار برای توفانی که در راه است!

این روزها لازم نیست برای دریافتن اوضاع بحرانی اقتصاد کشور چندان با هوش باشی یا اقتصاد خوانده باشی تا از توفانی که در راه است درک درستی داشته باشی. نظام بانکی کشور با 40 هزار میلیارد توامن بدهی غیر قابل وصول که برخی خواص مجوز دار گرفته اند و قرار هم نیست پس بدهند در لبه پرتگاه قرار دارد. این سوای از سوء مدیریت و ناتوانی مدیران بانک های کشور و وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی است. تحریم های مالی ایران برای  لجبازی  بر سر مسئله هسته ای شدن ایران نیز قوز بالا قوز است. واردات افسار گسیخته و تراز منفی بازرگانی بیش از 20 میلیارد دلاری، ورشکستگی کارخانه های کشور، کاهش صادرات و توان صادراتی کشور، هرج و مرج در بنگاه های اقتصادی دولتی و بی برنامه گی دولت در بخش سیاسی، بیکاری دم افزون، گرانی و تورم و رکود اقتصادی در همه بخش های صنعتی و خدماتی و بی امیدی نسبت به آینده کشور بخشی از مشکلاتی است که در اثر ندانم کاری های دولت هر ایرانی را دل نگران آینده کشور می کند.

ممکن است بگویید که این موضوعات را هر ننه قمری می داند و گفتن ندارد. من کاملا با شما موافقم. اما من مانده ام حیران و متحیر که با این همه مشکلات ریز و درشت که بر اقتصاد و جامعه ایران چنبره زده چه اراده ای در اجرای طرح حذف یارانه ها وجود دارد؟ درست است که با اجرای این طرح پول های زیادی به کیسه دولت ریخته می شود اما باید رعیتی باشد که گندم ارباب را بکارد و آن را تا وقت درو نگه داری کند تا ارباب در پایان سال به باجش برسد؟ آخر سلطان بی رعیت و غلام که معنی ندارد.

در پایان فقط یک پرسش می ماند و آن این است که آیا به راستی دولت آن چنان ورشکسته است که حتی توانایی تامین نان و آب مردم را هم از دست داده است؟ و این همه الدوروم بلدوروم بازی جلوی پرده است و در پس پرده دولت کاسه چه کنم چه کنم در دست گرفته است و کفگیرش به ته دیگ خورده است؟

خدا کند که این طور نباشد! آمین!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد