لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

به بهانه جنبش سبز

گسست نسل‌ها در ایران و کشورهای مشابه همواره باعث شده است که هر نسلی از اندیشه‌ورزان، کوشندگان سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی ناچار شوند چرخ را از نو اختراع کنند. به گونه‌ای که به نظر می‌رسد ماهم به مانند فیلم فارنهایت ناچار شویم میراث بشری را برای استمرار و انتقال به نسل بعدی قورت بدهیم تا بعدا بتوانیم آن را صحیح و سالم به آیندگان تحویل دهیم. چه می شود کرد؟

رویدادهای کنونی در ایران موجب ایجاد گسترش بحث و گفتگو در میان جوانان و کوشندگان قدیمی و علاقه‌مندان جدید به مسائل اجتماعی شده است. اما متاسفانه از هر گوشه صدایی شنیده میشود به گونه ای که این سمفونی ناساز‌ها گوش خراش می‌شود. کافی است نگاهی به دریافت ها و مطالبات گروه‌ها و افرادی که برای خود حقی در سپهر سیاسی ایران قائل هستند_ به حق بودن یا نا حقی آن کاری نداریم_ تا به تشتت  بدتر از همه درک غلط و نادرست این افراد و گروه‌ها که اتفاقا بیشتر آن ها خود را مصدر امور و فصل الخطاب می خوانند پی بریم. من به سهم خود با توجه به سواد کم و مطالعه ضعیفم تلاش کرده‌ام درک ناقص خود را از این رخداد مبارک در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران با بیان الکن تحریر کنم. سایت البرز زحمت انتشار این خبط بنده را به عهده گرفته است. امیدوارم بابی باشد در راهگشایی به درک و دریافت درست از آن چه که در پیرامون مان می گذرد. مطلب را در این‌جا می توانید بخوانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد