احمدی نژاد:
اینجانب جنابعالی را انسانی خودساخته و مؤمن ، دلباخته حضرت صاحب الزمان (عج) و با تعهدی آگاهانه و عمیق به خط نورانی ولایت و مبانی جمهوری اسلامی و خدمتگزاری توانمند و صدیق به ملت الهی و عزیز ایران می شناسم و طیق(غلط املایی از فرستنده است) اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی به سمت معاون اول رییس جمهور برمی گزینم .(از حکم انتصاب مشایی به معاون اولی)
شاید این برداشت «بدبینانه» باشد که حضور آقای رحیممشایی را در کنار رئیسجمهور محترم، بخشی از یک پروژه بیرونی تلقی کنیم !
مشایی بلافاصله بعداز اطلاع از دستورالعمل رهبرانقلاب بر ضرورت حضور خود در این پست کلیدی تاکید ورزید و مخالفان خود را «حسود»!! و یا افرادی نامید که نگران ریاست جمهوری وی در دوره یازدهم هستند!!...
مشایی و کسانی که او را اداره میکنند قصد دارند، هزینه پذیرش دستورالعمل رهبرمعظم انقلاب را بالا ببرند! تا به خیال خود مانع از دستورالعملهای مشابه آقا در موارد دیگر شوند! مثلاً چنانچه در پی زدوبند پنهان با آمریکا بودند و رهبرمعظم انقلاب با هشدار و دستورالعمل خویش خواستار پایان دادن به این زدوبند پنهان شدند، تأخیر در اجرای دستور ایشان طبیعی!! جلوه کند!!.
....گفتنی است مشایی بعد از دستور صریح رهبرمعظم انقلاب (درباره جدایی سازمان حج از سازمان گردشگری) نیز بدون توجه به این دستورالعمل قصد مسدود کردن حساب های بانکی سازمان حج و گشودن حساب به نام خود را داشت که از این اقدام وی جلوگیری شد.
محمدعلی رامین(مشاور احمدی نژاد)
با نگاهی به دلایل مطروحه این روزنامهها و آقایان که ادعا میکنند از سر خیرخواهی و دلسوزی برای دولت یا اصولگرایی، این اعتراضها را مطرح میکنند. معلوم میشود که ادعای آنان درست نیست، بلکه باید انگیزه دیگری در پشت قضیه باشد که همان گونه که گفتیم، یا حسادت است و یا سهمخواهی و شاید جهل و نادانی که البته دامن این علامههای دهر از آن مبر است!!!
حال اگر امروز کسانی بخواهند مستبدانه اختیارات رئیسجمهور را در انتخاب هیأت دولت دهم محدود سازند، خارج از ضوابط و قوانین عمل کرده و راه همکاری آینده را ناهموار میسازند.
ناگفته نماند روز 3 مرداد آقای احمدی نژاد با تاکید بر راستی و امام زمانی بودن مشایی کناره گیری او را از معاون اولی پذیرفت.
نتیجه گیری اخلاقی:
به هر جا که نگاه کنی همه مخملی هستند.
همه اصلاح طلبها مخملی هستند. همه مخملی ها اصلاح طلب هستند.
همه مزدور هستند جز محمدعلی رامین و پرفسور مولانا!
یادآوری: روزی آقای رحیمی رئیس دیوان محاسبات برای هوا خوری به خیابان فاطمی میرود. با دیدن ساختمان وزارت کشور یاد رفیق گرمابه و گلستانش آقای کردان میافتد. فکر می کند بد نیست سری به این رفیق شفیق بزند. پس از بالا رفتن طبقات به در اتاق کردان می رسد. نفس زنان از پیمودن آن همه پله دق الباب میکند. از قضای روزگار نماینده شرکت کرسنت هم در آنجا برای خوش و بش به دفتر کردان آمده و سه تایی می نشینند به گپ زدن و تا آبدارچی باشی سه تا دیشلمه بیاورد و .....بقیه داستان را هم در روزنامه کیهان همان حوالی آن روزها احتمالا خواندهاید ...اگر نخواندهاید و برای مقابله با ضعف حافظه به اینجا و اینجا بروید!
خوب شما اگر سالها بر سر این بحث می کردی که ماهیت نظام اقتصادی ایران چیست هم چندان به نتیجه نمی رسیدی و هم این که این بحث فقط و فقط در میان چارچوب روشنفکران باقی می ماند و توده مردم کمتر از این بحث ها نتیجه می گرفتند. اما یکی از دستاوردهای بزرگ رویدادهای اخیر این است که خیلی چیزها از پرده بیرون افتاد و البته مردم این بار هم خیلی جلوتر از روشنفکر ها حرکت کردند. برای این که حوصله تان را سر نبرم یک راست برویم سر اصل مطلب.
اما مطلب چیست؟ خودتان کل قضیه را با زبان و بیان شیرین دکتر سیف در وبلاگ نیاک به نام طبقه جدید بخوانید.