نظام بانکی یا حیاط خلوت مفسدان!
در خبرهای روز شنبه 31مرداد از سوی عضو مبارزه با مفاسد اقتصادی یوسفی ملا و همچنین دیوان محاسبات کشور ارقام زیر آمده است که جای تامل دارد:
1- 84 نفر از ما بهتران ۸/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان ( هشت هزار و پانصد میلیارد تومان) به یک بانک بدهی دارند که اقساط آن را پرداخت نمیکنند.
2- 43 نفر از ما بهتران دیگر ۶/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان (شش هزار و پانصد میلیارد تومان) به بانک بدهکاران که اقساط آن را پرداخت نمیکنند.
3- 41 نفر دیگر از ما بهتران نیز ۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ میلیارد تومان(دو هزار میلیارد تومان) به بانک بدهکار هستند که اقساط آن را پرداخت نمیکنند.
یعنی اگر بدهی 84 نفر اول را به کل جمعیت 75 میلیونی کشور از دارا و ندار و از نوزاد تا دم گور بخش کنیم به هر کدام بیش از 113 هزار تومان و اگر ضریب نفوذ خانوار را 4 نفر در نظر بگیریم به هر خانوار حدود 450 هزار تومان میرسد. و اگر جمع بدهی این افراد را که 17 هزار میلیارد تومان است به جمعیت کشور بخش کنیم به هر ایرانی حدود 227 هزار تومان میرسد. این هم یکی از معانی عدالت محوری است.
چند نکته:
- یکی از این افراد احتمالا کسی است که از او به عنوان مدیر عامل چند شرکت اسمی از جمله شرکت دنیای فلز نام برده می شود و بیش از 175 میلیارد تومان فقط به یک بانک بدهکار است. البته خدمات ایشان به دولت نهم بر کسی پوشیده نیست. دولت نهم نیز با فشارهایی که بر بانک مرکزی و نظام بانکی برای پرداخت وام با بهره پایین به بنگاههای زود بازده میآوردند برای خود باقیات صالحاتی فراهم کردند که الحق به موقع به دردشان خورد.(اگر فراموشتان شده به اینجا مقاله طبقه جدید بروید)
- در سالهای گذشته مکررا فتواهای آیات عظام و فقهای اسلام در قم در زمینه حرام بودن ربا در نظام بانکی و احتیاط بانکها برای دوری جستن از این امر روبرو بودهایم. همچنین موعظههای همین آیات و نهی مردم و کارگزاران نظام از استفاده نادرست از پولهایی که متعلق به مردم است و به امانت نزد بانکها سپرده شده است. تا جایی که برخی از آقایان بانکها را امانت دار مردم خطاب کرده و در استفاده درست از پول مردم به بانکها و کارگزارن نظام موکدا سفارش کرده بودند.
یک پرسش:
نه در درستی فتواها و سفارشهای آیات عظام و مراجع اسلام شکی وجود دارد نه در مسلمانی کارگزارن نظام. پرسشی که مطرح است این است که چرا علیرغم در ست بودن همه فرضیات همواره نظام دیوانی و اقتصاد کشور ما با این همه فساد، تقلب و انحراف روبرو است؟ که از سوی همه مسئولان و دولتمردان در 30 سال عمر انقلاب تایید میشود.
آیا همین موضوع باعث نمی شود در سیستم و شیوه کنونی نظارتی و اجرایی کشور تجدید نظر شود.!
آیا فساد موجود در کشور و گستره و ژرفای آن در کشور که ایران را در میان ملل دنیا در فساد اقتصادی، کاهش بهره وری، ارتشا و غیره در رتبههای بالا نشانده است، نشان دهنده این نیست که شیوه کنونی بایست تغییر یابد؟ و مشکل ما با فتوا و سفارش حل نمیشود؟
آیا همه این مشکلات جز این است که دولت مردان ما عادت کردهاند خودشان را به جای مردم بنشانند.و به قول معروف خودشان ببرند و بدوزند و مردم را جز در شعر و حرف به شمار نیاورند؟
آیا نمی شود یک بار هم که شده حضرات اشتباهات خودشان را بپذیرند و بگذارند مردم خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. مردم خوشان ضامن بهشت و دوزخ خود باشند؟