تغییرطلب یا انقلابی!
حرکات جریانی که عمدتا سکان تغییرات کنونی در راس حکومت در ایران را به دست گرفته است از نگاه ناظری که کمی دورتر ایستاده باشد و به اصطلاح از بیرون به قضایا بنگرد خیلی عجیب و شگفتیآور است. کدام جریان معترضان یا جریان غالب تغییر طلب هستند؟ من اصرار دارم بگویم جریان غالب تغییر طلب است و نه معترضان کنونی و کسانی که به جرم انقلاب یا کودتای مخملی هم اینک در زندان در انتظار محاکمه به سر میبرند.
با نگاهی به افرادی که در دادگاه هفته پیش دیده شدند یا در زندان به سرمیبرند همچون بهزاد نبوی، حجاریان، رمضانزاده، امینزاده و ...و با در نظر گرفتن اتهامیزنی جریان غالب به محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران، میر حسین موسوی نخست وزیر هشت سال جنگ، کروبی رئیس دو دوره مجلس و نماینده بنیادگذار انقلاب در بنیاد شهید و امور حج و هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور و رئیس مجلس پیشین و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری و تهدید آنان به دستگیری و محاکمه، به علاوه مراجعی که از این افراد به اصطلاح کودتاگر پشتیبانی و با آنان همدردی میکنند، با طیفی از افرادی رو به رو میشویم که در مجموع اکثریت کارگزاران سطح بالا و میانی دولتهای پس از انقلاب را تشکیل می دهند. اگر احزابی را که عمدتا پایگاه این افراد هستند نیز به شمار آوریم از جمله حزب کارگزاران سازندگی، جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز که قاعدتا اعضا آنها هم اندیشان این عده هستند این مجموعه دامنه گستردهتری یافته و تقریبا اکثریت صاحب منصبان و نمایندگان مجلس در دورههای گذشته را شامل میشود. در این صورت در برابر اتهامات جریان غالب به این طیف یک تناقض پیش میآید.
1- این افراد که اکثریت صاحب منصبان و کارگزاران حکومت را در 26 سال آغازین انقلاب از دوران رهبری امام خمینی تا 4 سال گذشته شامل میشود و در تمام این دوران مورد تایید بنیادگذار فقید جمهوری اسلامی، رهبری کنونی آیتالله خامنهای و شورای نگهبان قانون اساسی برای تصدی پست ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس بودهاند، و همان گونه که بارها اعلام شده با رای مستقیم مردم انتخاب شدهاند اگر همان گونه که آقای احمدینژاد در مناظرههای خود در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد دچار کژرفتاریهایی بوده و خلافهای سنگینی داشتهاند چه در زمان حیات امام خمینی چه در دوره رهبری کنونی هم اکنون نیز به همان روال به کارهای خود ادامه داده و نه تنها تغییر طلب نیستند بلکه ادامه دهنده همان روند گذشته هستند. پس در این میان جریان غالب کنونی به عنوان یک جریان انقلابی عدالتخواه و خارج از چارچوب نظام ظهور کرده و در برابر حرکات این طیف ایستاده است به همین دلیل نمیتوان به معترضان کنونی مهر کودتاچی زد. بلکه میتوان به جریان غالب دست کم صفت انقلابی داد.
2- اما فرض درست و منطقی این است که دولتها و مجالس گذشته در چارچوب شعارهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی رفتار کرده و مورد تایید بنیادگذار انقلاب و رهبری نیز قرار داشتهاند که در این صورت پرسش این است که جریان غالب که مدعی است در گذشته در حکومت حضور نداشته و در صدد جلوگیری از خلافهای دولتهای گذشته است با چه استدلالی خود را نیروی اصیل انقلاب و ادامه دهنده راه بنیادگذار انقلاب و خواستههای مردم و شعارهای انقلاب میداند؟ طبیعی است که این جریان که از خارج از حکومت وارد شده است نمیتواند به کسانیکه در حکومت بودهاند اتهام کودتا بزند.
نگاه جالبی بود و نکته سنجی دقیق!