لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

ابطحی دوباره بنویس



دیشب مثل خیلی از مردم ایران پای تلویزیون نشستیم تا دادگاه ابطحی و بقیه اصلاح طلب‌ها را ببینیم. دادگاه انقلابیون مخملی که یک دفعه اسمش به کودتاگران مخملی تغییر کرد ظاهرا قرار بود درسی باشد برای اصلاح طلب‌ها و خس و خاشاکی که این روزها خیلی گرد و خاک به پا می کنند. ولی معلوم نبود چرا تا این حد این نمایش جدی و عبوس مضحکه از آب درآمد؟ شاید از عجله بود یا از ناشیگری. الحق رئیس دولت حق دارد هر روز دو سه تا از وزیر ها را از کابینه بیرون بیندازد و گوش چندتایی را بپیچاند! آخر وزیر اطلاعات با این همه امکانات و دست باز اگر نتواند یک دادگاه برپا کند و ساعتی هم برنامه تلویزیون را پر کند که به چه درد می خورد! من هم با دیدن این دادگاه حق را به رئیس دولت می دهم که همه این دست و پا چلفتی را از سقف آویزان کند.

ما که انواع دادگاه‌ها و برنامه‌ها تلویزیونی طاق و جفت را از انقلابیون سرخ مثل خسرو گلسرخی و پرویز قلیچ خانی گرفته تا طاغوتی هایی مثل فردوست کودتاچی هایی مثل به آذین هفتاد و چند ساله تا کیانوری و احسان طبری و مرحوم سعیدی سیرجانی و تا این اواخر رامین جهان بگلو و هاله اسفندیاری و و و نمایش به این خنده داری ندیده بودیم.

اما بعد:

در این باره حرف و سخن بسیار است. در برخی از وبلاگ ها خواندم که از این به بعد در تجمع‌ها همراه عکس شهدای جنبش عکس های اعتراف کننده‌هایی مانند ابطحی و عطریانفر را همراه خودشان بیاورند.

ابطحی که از 26 خرداد وب نوشتش تعطیل است


اما من از ابطحی که بیش از 40 روز است که ننوشته می خواهم هر چه زودتر از هتل اوین بیرون بیاید و وب نوشتش را که از 26 خرداد به روز نشده به روز کند.

ما منتظریم سید خندان!

امیدواریم هر چه زودتر پیش خانواده برگردد

 



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد