تغییرات پیاپی در مدیران ارشد دولت نهم در روزهای پایانی عمر این دولت چنان شتابی گرفته است که برخی کارشناسان و تحلیلگرانی را که خود یا در حکومت صاحب منصب بودهاند یا دستی برآتش داشتهاند هم گیج و مات و مبهوت کرده است. تا جایی که چند روز پیش عباس عبدی گفته بود که یا مسائلی درمیان است که ما نباید بدانیم و یا این که عقلمان نمیرسد. شاید هم هیچ منطقی در پشت این جا به جاییها نباشد. دولت نهم تا آنجایی که توانسته است مدیران را جا به جا کرده و در جاهایی که معذوریتهای داشته سازمانها و تشکیلات تحت نظارت مدیران دولتی را جا به جا کرده است. به این تغییرات که در ۲۰ روز اخیر روی داده نگاه کنید:
17 فروردین 88 - تغییر مدیرعامل ایران خودرو و جایگزینی نجم الدین به جای منطقی همراه با تغییرات در هیات مدیره سایپا
19 فروردین 88- بازنشستگی بهرام سبحانی مدیرعامل ذوب آهن (بزرگترین مجتمع تولید فولاد خاورمیانه)
21 فروردین 88- برکناری علی صدقی مدیر عامل بانک ملی و جایگزینی خاوری مدیرعامل سابق بانک سپه به جای وی – این سومین مدیرعامل بانک ملی بود که در دولت نهم جا به جا می شد. جالب اینجاست خاوری در سمت مدیرعامل بانک سپه در دولت نهم بود که از آنجا اخراج شده بود.
- برکناری و تغییر 4 مدیر در شرکت شستا و زمزمه ریاست مهرداد بذرپاش مدیر عامل جوان شرکت سایپا بر این کورپوریشن عظیم مالی و سرمایهگذاری
- ۵ اردیبهشت 88 کودتای واقعی در شرکت صدرا و برکناری قانعی رئیس هیات مدیره این مجموعه سه روز پیش از واگذاری بدون مزایده آن به قرارگاه خاتمالانبیا
- و آخرین شاهکار رئیس دولت نهم - جا به جایی سازمان حج و زیارت از زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد و حواله آن به سازمان گردشگری به ریاست یار غار رئیس جمهور آقای مشایی.
اگر این تغییرات را کنار هم بگذاریم بیشتر متوجه منویات رئیس دولت نهم از این جا به جاییها خواهیم شد. و آن هدفی نیست جز هر چه بیشتر محدود کردن دایره مدیران خودی و فرو بردن فعالیتهای عظیم اقتصادی دولت در کنج و زوایای تاریک و پنهان از دید ناظران!