این تیتر را از نشریه اقتصادی فوربس برداشتهام.
حتی روشن نیست که این کشتار در بازار بورس به انتهای خود رسیده باشد! این گفته ای است از کوئین لن استراتژیست ارشد بانک آمریکاBOA Bank of America)). ارزش سهام بازارهای بورس نه تنها در آمریکا بلکه در بازارهای مالی چین، هند، کره جنوبی، سنگاپور، تایوان، فیلیپین، فرانسه، آلمان و انگلستان به شدت افت کرده است. بنا به گزارش بانک آمریکا از ماه اکتبر به این سو در بازارهای بورس جهان 7700 میلیارد دلار از ارزش این سهام کاسته شده است. البته موضوع به همین جا ختم نشده است و گزارش هایی منتشر گردیده که نشان از سرعت غیر قابل پیش بینی ورشکستگی بازارهای سهام و بورس جهان دارد. آژانس (Standard & poor) گزارش می دهد که تنها در یک ماه ژانویه بازارهای بورس جهان 5 تریلیون دلار از ارزش سهام خود را از دست داده اند. میزان وام های در گردش به مرز ١٣٠٠ میلیارد دلار می رسد که نزدیک به سه میلیون آمریکائی را در خطر فروش اجباری مسکن شان قرار می دهد. ارزش دلار هم چنان کاهش می یابد و بهای نفت روز به روز بالاتر می رود. مواد غذایی در جهان کمیاب و قیمت آن به شدت بالا رفته است. کشورهای بسیاری در آسیا و آفریقا از ترس پیامدهای گرسنگی و قحطی دست به تهمیداتی زده اند. از جیره بندی مواد اصلی خوراکی گرفته تا کاهش تعرفه واردات و از آن سو بالا بردن مالیات برای صادرات مواد غذایی. این گزارش ها اقتصاددانان ارشد جهان را وادار به واکنش کرده است. آنان اوضاع را از وخیم ترین دوره های اقتصادی در تاریخ جهان خوانده اند که در تاریخ به عنوان رکورد ثبت خواهد شد.
بانک مرکزی آمریکا برای نجات بازار مسکن و سهام به دفعات پیاپی نرخ بهره وام را کاهش داده است و هر بار دلارهای بیشتری را به بازار سرازیر ساخته است. اما قمیت مسکن و املاک در بازار آمریکا همچنان در رکود به سر می برد. و پول هایی که دولت امریکا به بازار سرازیر می کند دردی از اقتصاد آمریکا را درمان نمی کند. تبلیغات کالاهای رنگ و وارنگ از خودرو گرفته تا مسکن و از مواد غذایی گرفته تا خرید هواپیمای اختصاصی از در و دیوار بر سر مردم می بارد تا خوی ولخرجی دیوانه وار آمریکایی ها را تحریک کند ولی انگار پولی در بساط نیست. این خانه را بخر آن یکی را نه! این بیشترین نوایی است که به گوش می رسد. وام های سررسید شده که بانک های کوچک و بزرگ بی محابا دوباره و سه باره روی یک خانه پرداخت کرده اند مانده است. وام گیرندگان زیر بار وام ها کمر خم کرده اند و توانایی باز پرداخت اقساط آن ها را ندارند.
اکنون دیگر حتی بوش با همه گران سری پذیرفته است که اقتصاد آمریکا وارد رکود شده است. BOA (بانک آمریکا) از کوه یخی بر سر راه کشتی اقتصاد آمریکا و بلکه جهان هشدار می دهد که فقط نوک آن دیده می شود.
نوک کوه یخ آشکار می شود
تا اوایل سال 2007 هنوز همه چیز در بازار به نظر طبیعی می رسید. بانک ها سرگرم وام دادن به متقاضیان وام های ارزان قیمتی بودند که به مدد فدرال بانک امریکا به آسانی به هر کس پرداخت می گردید. ولی به تدریج کسانی پیدا شدند که نمی توانستند اقساط کمرشکن وام ها را پرداخت کنند. این جا و آن جا آگهی های فروش املاک و مستغلات برای رهایی از شر بدهی بانک ها دیده شد. طولی نکشید که فروشنده ها بیشتر از خریداران شدند. با پاس نشدن وام های دریافتی مسکن بانک های کوچکی که عمده فعالیت خود را روی وام مسکن متمرکز کرده بودند ورشکست گردیدند که آغاز کننده آن بانک بیراسترنز بود. بانک ها دست و بال شان را جمع کردند. اما این مشکل به همه بانک ها فشارش را وارد می کرد و زیان های بزرگی به بانک ها، و نه فقط بانک هایی که در زمینه مسکن فعال بودند وارد ساخت. بانک نوردون راک در انگلیس ورشکست گردید. بانک های سیتی گروپ، یو.اس.بی، میریل لینچ، کردیت سوئیس، دوچه بانک آلمان، نیو سنتری فاینانس( بزگ ترین بانک دهنده وام مسکن)، آمریکن هوم و چندین و چند بانک دیگر متحمل زیان های هنگفتی شدند. کوئین لن کارشناس برجستهBOA می گوید: در آغاز گمان بر این بود که بحران فقط در یک رشته اقتصاد دامن بازار مسکن را گرفته است ولی به زودی این واقعیت دردآور آشکار شد که این که وضعیت به گونه ای دیگر است.
بحران مسکن نه تنها برای نخستین بار پس از بحران بزرگ سال 1929 دامن موسسات اعتباری را گرفت بلکه به تدریج به سایر بخش ها نیز گسترش یافت. نخستین تاثیر بحران پس از تاثیر زیان بار بر بانک ها و موسسات اعتباری، بیکاری تعداد بسیاری از کارکنان این بنگاه های مالی را در پی داشت. بر اساس آمارهای منتشر شده فقط بانک های خسارت دیده آمریکایی در 5 ماه گذشته سال نو میلادی بیش از 17 هزار کارمند خود را اخراج کرده اند. هم چنین در بریتانیا نزدیک به 20 هزار نفر از کارکنان بانک ها و موسسات مالی اخراج شده یا درآاستانه بیکاری قرار گرفته اند.
بحران مالی باعث گردیده بانک هایی که در تگنا قرار دارند امکان دریافت وام از بانک های دیگر را نیز از دست بدهند. برای همین دولت آمریکا در این زمینه مداخله کرده و علیرغم شعارهای نئولیبرالی خود، به حمایت از بانک های زیان دیده برخاست. دولت نئولیبرال آمریکا در آگوست 2007 نرخ بهره را از 25/6 به 75/5 کاهش داد. این کاهش سود بهره عملا برای در اختیار گذاشتن وام های کلان ارزان قیمت به بانک های بدهکار بود. دولت آمریکا که هرگونه مداخله دولت ها را در اقتصاد به منزله کفر ابلیس می داند به حمایت آشکار از بانک های خصوصی برخاسته و بار دیگر یک وام 100 میلیارد دلاری با نرخ بهره پایین در اختیار این بانک ها قرار داد. سپس در ماه نوامبر 41 میلیارد و در ماه دسامبر 40 میلیارد دلار دیگر پول جدید منتشر و به آنان پرداخت. انگلیس نیز با ملی کردن بانک ورشکسته نوردون راک (در واقع بدهی این بانک را ملی کرد) عجالتا آن را از بحران خارج ساخته است. دولت انگلیس به تازگی 60 میلیارد پوند برای نجات نظام بانکی این کشور از زیر آوار بدهی های وام ها هزینه کرده است. این به جز تزریق 50 میلیارد پوندی است که به نظام بانکی این کشور از سوی دولت تزریق شده بود.
ولی چرا علیرغم به صفر رساندن نرخ بهره بانکی در آمریکا در بازار هنوز نرخ ها بالاتر است؟
موضوع نگران کننده برای آمریکاییان این است که نظام بانکی آمریکا در حال ورشکستگی است. این است آن کوه یخی که هنوز بخش کوچکی از آن از زیر آب پیداست. سیستم بانکی در آمریکا به این صورت است که بانک لازم نیست به اندازه پولی که وام می دهد ذخیره در اختیار داشته باشد. یعنی بانک می تواند هر مقدار می خواهد وام پرداخت کند بدون این که به همان میزان موجودی داشته باشد. به عبارتی به نقل از گزارش ریشتر بانک های خصوصی آمریکا در حال تولید پول از هیچ هستند. ریشتر در گزارش خود به دو تحول ترسناک اشاره کرده که یکی ورشکستگی نظام بانکی آمریکا و دیگری ورشکستگی شرکت هایی است که اوراق قرضه را بیمه می کنند. در واقع با ورشکستگی این شرکت ها سقوط بازار خرید و فروش اوراق قرضه را به دنبال دارد که می تواند برای برخی سازمان ها و موسسات که از طریق فروش اوراق قرضه نقدینگی مورد نیاز را تامین می کنند دردسر های بزرگی به بار آورد. ضمن این که خریداران این اوراق را نیز دچار مشکلات بزرگ اقتصادی می نماید.
دولت آمریکا از طریق بانک مرکزی پول های کلان را با قمیت پایین تر در اختیار این بانک ها قرار می دهد و اصطلاحا با حراج پول تلاش می کند عجالتا نظام بانکی آمریکا را از غرق شدن نجات داده با خرید زمان فکری برای آن ها بکند. ولی همان گونه که اشاره شد علیرغم پرداخت وام های کلان بهره پول در بازار آمریکا هم چنان بالاست.
بحران چگونه روی می دهد؟
گرچه در برخی محافل تلاش می شود که حملات تروریستی 11 سپتامبر را سرآغاز مشکلات اقتصادی آمریکا قلمداد کنند، ولی نگاهی به تاریخ 20 ساله اخیر اقتصاد آمریکا نشان می دهد که این کشور در این سال ها تقریبا هر سه سال یک بحران بزرگ را تجربه کرده است. سال ١٩٨٧ سقوط بازارهای بورس های جهان، سال 1990 سقوط سهام های با ریسک بالا همراه با بحران صندوق های پس انداز، 1994 سقوط اوراق قرضه، 1997 بحران مالی کشورهای به اصطلاح ببرهای آسیا، و سپس کشیده شدن دامنه همین بحران به بازارهای سهام و مالی روسیه و برزیل و سال های آغازین هزاره سوم که مصادف بود با ورشکستگی شرکت های دات کام( شرکت های اینترنتی). در واقع در زمانی که هواپیماهای بن لادن به برج های دوقلو برخورد کردند آمریکا در حال گذراندن دومین سال کاهش شدید شاخص های بازار سهام خود بود. پس از حمله تروریستی قیمت سهام به شدت فرو ریخت. دولت آمریکا برای ایجاد رونق اقتصادی در بازارهای آمریکا عرضه وام را با کاهش بهره آن افزایش داد. کارزار تبلیغاتی برای تحریک روحیه مصرف زدگی در مردم امریکایی ها بالا گرفت
.معامله هیچ!
با ادامه روند کاهنده بهره وام بازار مسکن داغ شد. در سال 2003 نرخ بهره وام های بانکی در آمریکا به زیر یک در صد رسید. وام گیرندگان برای دریافت پول رایگان صف می کشیدند. در همه جا تبلیغ می شد که در آمریکا هر کسی می تواند صاحب خانه شود. با کاهش نرخ بهره و افزایش پول قیمت حباب گونه مسکن روز به روز بالاتر و بالاتر می رفت. در برخی ایالت ها سالانه 25 درصد بر قمیت خانه های افزوده می شد. افزایش قیمت ها باعث هجوم چند باره مردم به بانک ها می شد. و بانک ها به خانه ها دوباره و چند باره وام می دادند. بانک ها برای استفاده حداکثری از پول های رایگان روش های نوینی ابداع کردند. «Sub prime mortgages » یعنی وام هائی که اعتبار وام گیرندگان زیر سوال است شکل گرفتند. بانک ها برای این دسته از افراد وام هایی به نام «Ninja» که مخفف «no income, no job or asset » بود یعنی بدون درآمد ، بدون شغل و دارائی ابداع کردند. به ترتیب به صورت زنجیر وار اوراقی ساخته شد به نام اوراق پر ریسک که این ها نیز خریدارانی داشت. اوراق متکی به وام های ملکی یا اوراق و سپس اوراقی مانند CDO (collateralized debt obligation)و «investment grade و «mezzanine وequity و toxic waste به هیمن ترتیب سفته بازی به صورتی گسترده شیوع یافت. در واقع بازار معامله هیچ به معنای واقعی داغ داغ بود. بنا به گزارش نیویورک تایمز سفته بازی چنان ساختار اقتصادی آمریکا را شکننده می کند که افزایش 25 صدم درصدی بهره بانکی از سوی بانک مرکزی( بانک فدرال) آمریکا به افزایش دو برابری بهره وام استفاده کنندگان انتهایی زنجیره می انجامد. همین افزایش ناچیز بهره زنگ های ورشکستگی را برای برخی وام دهنده ها به صدا درآورد. زیرا 14 درصد استفاده کنندگان در همان مرحله نخست افزایش بهره به علت ناتوانی در پرداخت اقساط از دور خارج شدند. همین افزایش به ظاهر ناچیز بازار را به هم ریخت. از یک سو عده ای که توانایی باز پرداخت بهره و قسط بانکی را نداشتند به فروش خانه هایی که با قمیت های بادکنکی خریداری کرده بودند روی آوردند و از سوی دیگر افراد کمتری به علت بالا رفتن اقساط باز پرداخت وام به بازار مسکن روی می آوردند. در نتیجه دیگر سرمایه گذاری در بازار مسکن بی فایده بود و بازار رو به رکود نهاد. اندوخته مردم به علت بریز و به پاش و خرید های جنون آمیز تقریبا زیر صفر بود و کوه یخ به تدریج سر از آب بیرون می آورد.بانک مرکزی آمریکا برای رهایی از تورم ناچار به افزایش نرخ بهره است. ولی هربار افزایش نرخ بهره باعث فشارهای خرد کننده بر تعداد بیشتری از وام گیرندگان می شود. و موسسات بیشتری ورشکست می شوند. ماشین کشتار از حرکت باز نمی ایستد. دولت نرخ بهره را کاهش می دهد و دست به تزریق میلیاردها دلار به اقتصاد می زند تا مگر بازار را به کنترل درآورد.
کاهش نرخ بهره باعث کاهش ارزش دلار می گردد. شرکت های بزرگ و ثروتمندان دلارهای خود را از بانک ها خارج می کنند. بازارهای بورس خود دچار بحران های عمیقی هستند و پول ها به سمت سفته بازی بر سر مواد غذایی و نفت سوق داده می شود.
* تیتر نشریه اقتصادی فوربز
www.BankofAmerica.comمنابع:
www2.standardandpoors.com
www.niaak.blogspot.com
BBC رادیو
خبرگزاری مهر
نیویورک تایمز
کاش نظرت را در باره بسته حمایتی اوباما حالا که او رئیس جمهور شده می نوشتی