اول به سراغ یهودیها
رفتند
من یهودی
نبودم ، اعتراضی نکردم .
پس از آن به
لهستانیها حمله بردند
من لهستانی
نبودم و اعتراضی نکردم .
آنگاه به
لیبرالها فشار آوردند
من لیبرال
نبودم ، اعتراض نکردم
سپس نوبت به
کمونیستها رسید
کمونیست
نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم .
سرانجام به
سراغ من آمدند
هر چه فریاد
زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند
...
برتولت برشت
اقتصاد مهم تر از سیب زمینی است!
سیاستهای پوپولیستی و عوام فریبانه دولت نهم در حالی که سعی میکرد اداره مملکت را به شیوه دوران قجر بازگرداند این روزها در خیابانهای شهرهای ایران رنگ میبازد. این برگشت به عقب که در پرتو شکست اصلاحات جامعه را به فروپاشی و در هم شکستن بنیادها و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی رهنمون میکرد و شکست سریع آن دست کم در اذهان و اندیشه مردم نشان داد که جامعه ایران به آن حد از بلوغ و اندیشه ورزی دست یافته که علیرغم همه عقب ماندگیها ساختاری و گسستها و ضعف حافظه تاریخی بتواند اشتباهات خود را ترمیم کند. ورود و حضور جاندار و آگاهانه روشنفکران، اقتصاددانان، هنرمندان، دانشگاهیان و به طور کلی گروههای مرجع در انتخابات دهم و تاثیر انکارناپذیر آنان در به صحنه آوردن اکثریت مردم شهرها نشان دهنده صحت و درک درست آن گروه از اندیشهورزانی است که موافق حرکت و اقدام در حد بضاعت موجود و دوری از آرمانگرایی و مقدس نمایی است.
جامعه ایرانی سالهاست که در حرکت خود به سوی مدرنیته و تجدد دچار انحرافات فراوانی شده که نه تنها ناشی از دخالت بیگانگان بلکه از سرخوردگی توده مردم نیز بوده است. در سالهای کنونی این حرکت با اعوجاجهای تندی همراه بوده است ولی در مجموع سمت و سوی خود را به سوی آیندهای بهتر و نوید بخش حفظ کرده است.
گشتی در خیابانها و گوش دادن به شعارها و بحثها نشان از رشد بینش و درک و دریافت توده مردم و حساسیت آنها به صداقت، درستی و پرهیز از ریا و دورغ است. شعارهایی که نشان میدهد شعارهای پوپولیستی تقسیم پول نفت- بخوانید برباد دادن نفت- و دولت صدقه به آخر خط رسیده و جامعه به آن حد از شعور رسیده است که برای پول و سیب زمینی رای ندهد بلکه به نگاهش به افقهای اقتصادی و اجتماعی دورتری هست.
کیومرث مسعودی
این بخشی از یک نوشتار نبستا بلند است که توسط کیومرث مسعودی کارشناس ارشد اقتصاد و برنامهریزی شهری نگاشته شده است. بخشهایی از این نوشته را که در حوصله این وبلاگ است انتخاب کردم که در ادامه میخوانید.
مشکلات و بحرانها
در چند ساله اخیر کشور ما با امواج متلاطم و سرگیجه آور بحرانهای اجتماعی واقتصادی مواجه ودست به گریبان شده است. بیکاری لجام گسیخته، با وجود تخصیص بیش از 36 میلیارد دلار وام کم بهره احداث بنگاههای زود بازده، درحالیکه صدها وهزاران پروژه بزرگ و کوچک در مناطق مختلف کشور نیمه کاره مانده و عقل حکم می کرد که در وهله اول بودجه لازم برای تکمیل وراه اندازی این پروژهها اختصاص می یافت. به این ترتیب ضمن کاهش تورم – به دلیل عاطل ماندن سرمایه گذاریهای نیمه کاره-، فرصت های شغلی زیادی به طور قطع ایجاد می شد.
بانکهای کشور که در اینجا به عنوان تنها موسسات مالی وسرمایه گذاری مطرح هستند،با پرداخت وام های تکلیفی عملاً ورشکسته شدهاند. حدود30میلیارد دلار مطالبات مشکوک الوصول و پرداخت های تکلیفی به حساب بانک مرکزی، بدهی آن ها را افزایش داده است. در حالی که با کاهش دستوری نرخ بهره از16 تا 18 درصد به حدود 10درصد، بسیاری از سپرده گذاران پولهای خود را از بانکها بیرون کشیده و بر خلاف تصور اولیه که این وجوه به سمت سرما یه گذاری در بخش صنعت و کشاورزی سوق داده شود، سرمایه های سرگردان به بازارهای مالی غیر رسمی، بخش مسکن و بورس و امثال آنها راه یافت که با تشدید بحران مسکن و کاهش 40 تا60درصدی ارزش سهام در بازار بورس باعث اضرار بسیاری از خانواده های کم دست و میان مایه گردید.
چشممان روشن!
ظاهرا قرار نیست در صنعت خودروسازی ایران اتفاق خاصی بیفتد و در بر همان پاشنه مونتاژ خودروهای خارجی و البته این بار خودرویی از کشور چین بچرخد. خودرویی از کشوری که هیچ سابقه ای در طراحی و تولید خودروهای سواری نداردپس از سیطره نامحسوس و زیر آبی بر بازار قطعه ایران، این بار بازار خودرو ایران را نشانه رفته است.
ادامه مطلب ...
شکست خط لوله صلح
امضا قرار داد گازی میان رئیس دولت نهم و پاکستان بیشتر از آن که رنگ و بوی پیروزی داشته باشد نشان دهنده شکست سیاست خارجی دولت احمدی نژاد میباشد. قرارداد فروش گاز به دولت پاکستان که در جنگ و گریز با طالبان از یک سو و سیاستهای سرکوبگرانه داخلی بر لبه پرتگاه سقوط دارد بدون حضور هند از یک سو نشان دهنده شکست خط لوله صلح و از سوی دیگر پیروزی آمریکا در محاصره و منزوی ساختن ایران در مبادلات انرژی منطقهای است.
دولت نهم در حالی که در عرصه تولید و بهرهبرداری از میدان مشترک گازی ایران با امارات هیچ دستاوردی نداشته و با سیاستهای تنشزا باعث وارد آمدن روزانه میلیونها دلار خسارت به ایران شده است. با بستن قرارداد فروش گاز به پاکستان بر شکست احداث خط لوله صلح که قرار بود گاز ایران را از خاک پاکستان به هند و در آینده تا چین ببرد صحه گذاشت.
البته همه بار این شکست را نباید بر دوش دولت نهم گذاشت زیرا جریان طالبان پاکستان که این روزها به دولت مرکزی این کشور چنگ و دندان نشان میدهد با سیاستهای ضد انسانی و بحرانزایی که دارد در رماندن هند از این پروژه سهم مهمی دارد. طالبانی که جریانی در ایران بی محابا به دنبال الگو برداری از آن برای ایران آینده است.
با خیر شدیم صدای عدالت به جرگه حامیان میر حسین پیوسته است.
مبارک است.
در این میدان اگر پیروز گردی.....
آه... اکنون دست من خالیست
بر فراز سینه ام جز بته هایی از گل یخ نیست
گر نشانی از گل افشان بهاران باز میخواهید
دور از لبخند گرم چشمه خورشید
من به این نازک نهال زرد گونه بسته ام امید.
هر چه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم شاهد موضع گیریهایی از چپ و راست، له یا علیه این انتخابات هستیم. روش و عملکرد دستگاههای حکومتی چون شورای نگهبان قانون اساسی و قدرتهای در پرده آنچنان کارنامهای از خود به جای گذاشته که به هیج عنوان قابل دفاع حتی از سوی طیف گستردهای از نیروهای داخل حکومت که پیشینهای به مراتب انقلابیتر از افراد شورای نگهبان و آن بخش از نیروهای پس پرده فراقانونی دارند- نیز نیست. از سوی دیگر شرایط بحرانی کشور و جهانی و ضعف مفرط و شدید نیروهای مترقی داخلی هیچ بدیلی را جز اصلاحطلبان کنونی امتحان پس داده به طبقه زحمتکش و کارگران و مزد بگیران نشان نمیدهد. ما به جستجوی منفذی برای تنفس ناچاریم که در این انتخابات شرکت کنیم و این کمترین و کوچکترین کاری است که به دور از تندروی و کندروی میتوانیم انجام دهیم.
هست گل هایی در این گلشن که از سرما نمی میرد
وندرین تاریک شب تا صبح
عطر صحرا گسترش را از مشام ما نمی گیرد.(سیاوش کسرایی)
البته مطلبی امروز دوشنبه 4 خرداد در البرزنت در باره انتخابات گذاشته شده که مفصلتر است و می توانید برای خواندنش به آن بروید.
رابطه عدالت اجتماعی و توزیع ثروت ملی
در این دوره انتخابات بحثهای کلیدی بر روی مسائل اقتصادی در جامعه مطرح است که به برخی از آن ها در برنامههای کاندیداها اشاره شده است. در روزهای پایانی سال گذشته طرحی اقتصادی به به نام مردمی کردن نفت! از سوی مهدی کروبی به عنوان یکی از جدی ترین کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح شد که در گرمای دعواها بر سر تصویب بودجه دولت برای سال 88 و حذف یارانهها و مسائل سیاسی گم شد و کمتر تحلیلی از این طرح در نشریان تخصصی و روزنامهها منتشر شد. در این میان دیروز در رسانهها خواندیم که آقای احمدی نژاد طرحی را برای ملی شدن دوباره نفت اعلام کرده که البته همان گونه که انتظار میرفت طرحی نپخته و گنگ است. به هر روی در نزدیکی انتخاباتی که به توزیع سیبزمینی و نان! و پول نقد در میان مردم انجامیده نشان میدهد این طرح تا چه اندازه قانونی و منطقی است.
با توجه به جو به وجود آمده و آسان سازی و تقلیل مسئله دمکراسی، قانون گریزی و استبداد تاریخی در ایران به مسئله توزیع پروت نفت در میان مردم لازم است بررسیهایی توسط کارشناسان روی این طرح انجام شود و مهم ترین آن که من در این یادداشت کوتاه به آن خواهم پرداخت نفوذ و رسوخ نوعی لیبرالیسم در آرا و افکاراقتصادی سیاستمداران و اقتصاددانان ماست که در نهایت منتهی به طرحهایی چون حذف یارانهها و سیاستهای تعدیل اقتصادی و نوعی از خصوصی سازی صنایع شده که تا کنون زیانهای فراوانی نیز از این رهگذر به اقتصاد شکننده ایران وارد آمده است.
ادامه مطلب ...چندی پیش آقای صفار هرندی که معرف حضورتون هست اظهار فیض فرموده بودند که مردم ما به احزاب علاقه ندارند. نمونه این که ما سالهاست در کشور حزب درست و دروا نداریم. من می خواستم صحبت ایشان را بعد از چند ماه تکمیل کنم(چه کنیم ماها اساس آدمهای کندی هستیم) که مردم ما اساسا علاقهبه هیچی ندارن. مثلا فیلمهایی که نیامده توقیف میشن، یا اگه خیلی شانس داشته باشن مثله فیلم سنتوری یهو سر از کنار خیابون در میارن اونم با چه تیراژی؟کتابهایی که هیچ کس از حضورشان مطلع نمی شود چون که پس از چاپ به سرعت خمیر می شوند، خوب معلومه کسی از کتاب خمیر خوشش نمیاد چون کتاب هم باید مثله نون سنگگ برشته باشه تا بشه خوردش( ببخشید خوندش) یا روزنامههایی که سرزا میرن و فعلن آخریش همین یاس نو بود. پس آقای صفار هرندی می تونه ادعا کنه که روزنامه یاس نو تیراژ خیلی کمی داشته و اصلن کسی اونو می شناخته؟
بعد از تحریر،
ظاهرا آقای ارشادیان بیشتر از همه فشار آورده که این روزنامه اصلن متولید نشه ولی حالا هم که شده جلوی ضرر رو از هر جا که بگیری منفعته؟
یا سوسیالیسم یا بربریت!
انباشت مطالبات طبقه کارگر و متوسط آمریکا در اثر سالهای حاکمیت نومحافظهکارها در آمریکا باعث وقوع بحران مالی عظیم در ایالت متحده و سایر گشورهای سرمایه سالاری شد. این بحران با روی کار آمدن اوباما در آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان سمت و سویی دیگر یافت. کشمکش و مبارزه میان طرفداران اوباما که خواهان تغییر و گسترش دامنه این تغییر هستند با محافظه کارانی که خواهان حفظ وضع موجود و ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند باعث شده که هر روز شاهد خبرهای متناقضی از این کشور باشیم. صدا و سیما با سوء استفاده از این اوضاع آمریکا- یعنی اعتراضات کارگری و مردم تهیدست آمریکا که در اثر سیاستهای غلط دولت پیشین به این روز افتادهاند- با پ.شش این گونه اخبار و نتیجه گیری و تحریف آنها تلاش دارد نشان دهد که هیچ تغییری در این کشور روی نداده یا در شرف انجام نیست. صدا و سیما با در پیش گرفتن این سیاست می خواهد ناکامیهای دولت نهم را در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد مخدوش و در اثر سیاستهای آمریکا جلوه دهد. ضمن اینکه در عامه مردم که در انتخابات ریاست جمهوری دهم به دنبال تغییر در فضای سیاسی اقتصادی ایران هستند یاس و نومیدی ایجاد کند.
واقعیت این است که دولت بوش چه خوب آب به آسیاب راستهای ایران و مخالفان سیاست تنش زدایی و صلح میریخت.
در مطلبی در اینجا تلاش کردهام خیلی خلاصه و فشرده آنچه را که در آمریکا میگذرد نشان دهم.