فریبرز مسعودی
روزنامه نگار
ایران تا زمان نوشتن این یادداشت در رتبه سوم دارندگان نفت و رتبه نخست ذخیره گاز طبیعی جهان ایستاده. اما ظرفیت ایران در تولید گاز با فاصله نجومی نسبت به آمریکا و روسیه رتبه سوم تولید کنندگان (با فاصله اندک با قطر و کانادا) گاز است. در بازار صادرات گاز وضع بسیار بدتر است و کشور ما آن هم پس از صدور گاز به بغداد در سال 2017 به سختی به جایگاه پانزدهم جهان دست یافته. هم اکنون عمده صادرات ایران روزانه 30 میلیون مترمکعب به ترکیه و 14 میلیون متر مکعب به بغداد است، تقریبا نیمی از گاز تولیدی ایران صرف گرم کردن خانهها و پخت و پز، 21 درصد صرف تولید برق و حدود 18 درصد نیز خوراک پتروشیمیها میشود و نزدیک به 3 درصد نیز مصرف خودروهاست. صنعت نفت و گاز ایران که در اثر تحریمها چه در دولت احمدی نژاد و چه در دولت روحانی به سختی آسیب دیده، حتی برای حفظ سطح تولید کنونی نفت برای تعمیر و بازسازی پالایشگاهها و خط لوله های موجود و دردست احداث نیاز به میلیاردها دلار سرمایه دارد که با وجود تنگتر شدن حلقه تحریمها عجالتا هیچ چشم اندازی برای تامین سرمایه مورد نیاز وجود ندارد. از سویی در نتیجه سر به سر بودن تولید و مصرف داخلی در گاز و صادرات کنونی امکان افزایش صادرات ندارد.
سهم ناچیز ما از بازار جهانی گاز
آمارها نشان میدهد که آینده درخشانی در انتظار بازار گاز جهانی است. چین به تنهایی به دلیل رشد اقتصادی و همچنین مهاجرت از مصرف زغال سنگ به گاز طبیعی با جهش 15 درصدی در سال 2017 و 8 درصدی در سال 2018 رو به رو بود. هند و کشورهای آسیایی نیز به دلیل رشد اقتصادی نیاز بیشتری به مصرف گاز پیدا کردهاند. در این میان روسیه، و با فاصله زیاد قطر، نروژ، کانادا، هلند، ترکمنستان، آمریکا و سایر کشورهای دارای گاز رقابت شدیدی برای دستیابی به بازارهای رو به رشد و فزاینده انرژی گاز طبیعی دارند و هر روز در گوشه و کنار جهان به ویژه در گرداگرد ایران شاهد احداث خط لولههای جدیدی برای انتقال نفت و گاز به اقصی نقاط جهان هستیم. در حالی که ایران نه تنها در پروژه خط لوله گاز به پاکستان و هند (موسوم به خط لوله صلح) در اثر کارشکنی آمریکا شکست خورد و این پروژه با میلیاردها تومان سرمایهگذاری ایران سر زا رفت، حتی در انتقال گاز به افغانستان کاری از پیش نبرده و بازار این کشور و پاکستان را به ترکمنستان واگذاشته، خط لوله انتقال گاز به بصره که سوای خط لوله گاز بغداد میتوانست سالانه حدود 14 میلیون متر مکعب دیگر گاز به عراق صادر کند نیز به دلایل امنیتی اجرایی نشده و قرارداد 4 میلیارد دلاری انتقال گاز به عمان از طریق خط لوله از کف دریا توسط شرکت هندی نیز مسکوت مانده، اگرچه همان گونه که اشاره شد بدون سرمایهگذاری موثر و پایدار در استخراج، گازی برای پر شدن این لولهها وجود ندارد.
عقب ماندگی تکنولوژک
اگرچه کسی منکر آسیبهای جدی تحریمها بر صنعت نفت ایران نمیتواند باشد اما سیاست نابود کردن بنیه فنی و تخصصی صنعت نفت و استقلال شرکت ملی نفت ایران در دولت احمدینژاد و تعهد پیگیرانه آن در دوره وزارت بیژن زنگنه به بهانه خصوصیسازی و قرارداهای نوع جدید، تنها به تهی ساختن صنعت نفت ایران از نیروهای متخصص و کارآمد منجز شد و صنعت نفت ایران از این حیث آسیبهای بیشتری از تحریمهای ظالمانه غرب دید، این در حالی است که قطر همسایه و شریک ایران در پارسجنوبی دارای بزرگترین و مدرنترین پالایشگاه تبدیل گاز به مایع و انتقال آن توسط کشتی است و بازارهای بزرگ و رو به رشد گاز از جمله ژاپن را به انحصار خود درآورده، عربستان با انتشار سند بالادستی در جهت ازدیاد برداشت، ایجاد بانک اطلاعاتی یکپارچه، کاهش هزینهها، ارتقا بازدهی اکتشاف و حفاری، کاهش خطرات زیست محیطی، تکمیل اطلاعات زمینشناسی، به ارتقا و بومیسازی خدمات فناوری، مدلسازی و مدیریت دست زده و نه تنها با کاهش قیمت و افزایش تولید رقیبان خاورمیانهای را به در کرده بلکه به رقابت با تولید کنندگان نفت شیل در آمریکای شمالی پرداخته و به پشتوان شرکت آرامکو بر جهان نفت فخر فروشی میکند. درست در اوج تنشهای ایران و امریکا و موشکپرانی ایران به پایگاه آمریکا در خاک عراق پروژه ترکاستریم توسط پوتین، اردوغان و رئیسان جمهور صربستان و بلغارستان در ترکیه گشایش یافت. این خط لوله که در گام نخست 31 میلیارد مترمکعب گاز را از راه یونان به اروپا خواهد فرستاد رقیبی برای خط لوله اکرایین است که در اثر دخالتهای آمریکا برای اختلال در تامین گاز اروپا توسط روسیه به خطر افتاده بود. روسیه درست زمانی تصمیم به تبدیل ترکیه به هاب انرژی منطقه گرفت و آن را مصرانه پیگیری کرد که میانه ترکیه و روسیه شکراب شده و ترکیه میگ نظامی روسیه را در آسمان سوریه ساقط کرده و همگان منتظر مقابله به مثل روسیه با ترکیه و در نتیجه ضعیف شدن روسیه در برابر ناتو بودند. روسیه در سختترین شرایط که بیم درگیری رویاروی آن با ترکیه وجود داشت حتی لحظهای یک اینچ از میزان صادرات گاز خود به این کشور را کم نکرد.
شکست در وصلهپینه خط لوله بانیاس
ایران که در طول سالهای گذشته با تهدید به بستن تنگه هزمز و ترساندن مشتریان نفت پای نیروهای نظامی بیگانه را به تنگه هرمز باز کرده است در موقعیت دشواری به سر می برد که تنها چشم امیدش به عبور نفت از خاک عراق از طریق خط لولهای که از شمال عراق به سوریه و از آن جا به بندر بانیاس ادامه مییابد است. تا مگر با وصله پینه کردن این خط لوله قدیمی که در دوره صدام نفت عراق را به مدیترانه می فرستاد و در سال 2003 توسط نیروی هوایی آمریکا آسیب دید، نفت ایران را به دور از چشم و دسترسی آمریکا به مدیترانه بفرستد. اگرچه ظرفیت این خط لوله شاید کمتر از یک دهم نفتی باشد که ایران از تنگه هرمز صادر میکند.
استفاده از این خط لوله به جز آمریکا مخالفان دیگری از جمله دولت عراق دارد. زیرا موافقت دولت عراق با پیشنهاد ایران برای استفاده از این خطلوله گویی دعوت رقیب بر سر سفره خودی باشد. با این همه به نظر میرسد حمله به سفارت و کنسولگری ایران در عراق و ترور سردار سلیمانی توسط آمریکا سکانسهایی از یک سناریو باشند که با قصد ایجاد تنش در روابط ایران و عراق و همچنین از میان برداشتن یک مهره کارآمد به منظور اختلال در صدور نفت ایران نوشته و به اجرا درآمده باشد! که اگر چنین باشد ظاهرا ترامپ و جنگ سالاران کابینه وی به مقصود خود رسیدهاند.