این یادداشت حدود 2ماه پیش در ماهنامه تخصصی انرژی منتشر شده بود. با توجه به این که این یک ماهنامه با توزیع عمومی نیست با توجه به رویدادهای اخیر فکر کردم باز انتشار ان در نت بد نباشد. متاسفانه ماهنامه مزبور سایت ندارد.
نفت پس از تحریم!
فریبرز مسعودی
چه بخواهیم چه نخواهیم منابع نفت خام بخش مهم و اصلی اقتصاد ایران را تشکیل میدهد که سالها است بدون ارتباط ارگانیک با اقتصاد کشور تأمین کننده اصلی نیازهای مالی دولتهای مختلف ایران است. با اینکه بر کسی پوشیده نیست که وابستگی به درآمدهای نفتی چشم اسفندیار اقتصاد ایران است، امریکا و کشورهای غربی با انگشت گذاشتن بر روی این موضوع اهرم فشاری بر اقتصاد ایران ایجاد کردهاند. دولت روحانی در مقطع کنونی قصد دارد تا با رفع تحریم از صنعت نفت و گاز ایران موقعیت اقتصادی و هژمونی نفتی و گازی ایران را احیا کند. موضوعی که عمیقاً با مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 گره خورده است.
ایران با داشتن حدود 9 درصد از ذخیرههای نفت و 17 درصد کل ذخایر شناخته شده گازی جهان موقعیت ممتازی در میان کشورهای نفتخیز جهان دارد. قرار داشتن منابع انرژی فسیلی ایران در ساحل خلیجفارس و جزیرههای آن و دارا بودن مالکیت حدود هزار کیلومتر یعنی کل ساحل شمالی خلیجفارس و قرار داشتن بر سر کریدورهای شمالی و جنوبی منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا، اروپا و آسیای میانه و عبور بیش از 40 درصد از منابع نفت و گاز جهان در خلیجفارس، ایران را در قلب هاب انرژی جهان قرارداده و دسترسی آن را به بازارهای جهانی آسان و سهل کرده است.
موقعیت خاص ایران و قابل دسترسی بودن منابع نفتی این کشور همواره برای قدرتهای نظامی، سیاسی و غولهای نفتی جهان اشتها برانگیز بوده و شرکتهای نفتی آمریکا که از سالهای 1940 از طریق شرکت نفت ایران و انگلیس یکی از مشتریان نفت ایران بودند با جابهجایی موازنه قدرتهای جهانی در دهههای آغازین قرن بیستم، و پس از سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق عملاً برای ربع قرن به یکی از تکیهگاه اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه مبدل شدند. ایران اگرچه در مقطع انقلاب با ارسال روزانه 700 هزار بشکه نفت خام، یعنی در حدود 6/8 درصد از واردات نفت آمریکا، تأمین کننده اصلی نیاز نفتی آمریکا نبود اما کشف و استخراج نفت ایران برای شرکتهای مهم نفتی غربی مانند آموکو، اکسون، موبیل و شل که در صنعت نفت ایران 457 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده بودند یکی از بازارهای شیرین و سودآور به شمار میآمد و علیرغم سرنگونی حکومت شاه این شرکتهای آمریکایی ترجیح میدادند در صنعت نفت ایران جایگاه خود را حفظ کنند. با اشغال سفارت آمریکا در ایران و تیرگی بیش از پیش رابطه ایران و امریکا دولت کارتر به شرکتهای نفتی آمریکایی دستور خروج از بازار نفت ایران و کاهش واردات نفت از ایران را داد. با این همه تا سالهای 1990 که تحریمهای تازهای علیه ایران در کنگره آمریکا وضع شد آمریکا همچنان مقصد حدود 23 درصد از نفت ایران بود، بهطوریکه تا سال 1994 صادرات نفت ایران به آمریکا نسبت به سال 1979 فقط صد هزار بشکه کاهش یافته و به 600 هزار بشکه در روز رسیده بود. اگرچه در همه سالهای پس از انقلاب روابط ایران با آمریکا روز به روز تیرهتر میشد ولی با پایان یافتن جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت عملگرای هاشمی رفسنجانی به نظر میرسید یخهای روابط ایران و غرب در حال آب شدن است. دولت رفسنجانی توانست در سال 1995 با بستن یک قرارداد یک میلیارد دلاری سودآور با شرکت آمریکایی کونکو نظر غربیها را به منابع نفتی ایران جلب کند، اما دولت کلینتون زیر فشار شدید کنگره که تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرده بود ناچار شد از شرکت کونکو بخواهد تا خود را از این قرارداد کنار بکشد، و شرکت فرانسوی توتال بهسرعت جانشین این شرکت آمریکایی شود. سیاست خصمانه آمریکا علیه ایران در سالهای بعد روزبهروز افزایش یافت و واشنگتن با نشانه رفتن صنعت نفت ایران بر دامنه و شدت تحریمها علیه ایران افزود بهطوریکه در سالهای 2012 و 2013 که دولت تندرو احمدینژاد در ایران بر سرکار بود تحریمهای آمریکا و اروپا باعث شد که تولید نفت ایران که از حدود 6 میلیون بشکه در سال 1979 به 5/2 میلیون بشکه برسد و حدود 1/1 میلیون بشکه در روز برای تأمین نیاز کشورهایی مانند هند و چین به این مقصدها صادر بشود.
تولید گاز بهویژه که بزرگترین مخزن گازی ایران یعنی پارس جنوبی با کشور قطر مشترک است موقعیت حادتری نیز یافته است، یعنی درحالیکه قطر شریک ایران در میدان پارس جنوبی روزانه بیش از دو برابر ایران از این میدان گاز استخراج میکند ایران بهزحمت میتواند نیازهای داخلی کشور به گاز را تأمین کند و هرساله در فصل سرما برای تأمین گاز خانگی دچار محدودیتهای شدید میشود.
دولت روحانی که از بدو روی کار آمدن حل مسئله هستهای ایران را در سرلوحه اقدامهای خود قرارداده است تا بتواند از این راه تحریمهای نفت و گاز ایران را بردارد، تلاش فراوانی برای جلب سرمایه گذاری خارجی در صنعت نفت و گاز برای دست یافتن به موقعیت ممتاز گذشته در منطقه و جهان انجام داده و با ارائه پیشنهادهای سودآور و اغواکننده برای شرکتهای نفتی خارجی سعی در جلب پشتیبانی آنها در دستیابی به یک نتیجه موفقیتآمیز برای ایران در مذاکرات با 1+5 دارد. اما آیا توافق ایران با کشورهای 1+5 و برداشته شدن تحریمها تا چه میزان بر حل مشکلات توسعه صنعت نفت و گاز ایران تأثیرگذار خواهد بود؟ و در صورت افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت و گاز بازار انرژی جهان چه تأثیراتی را خواهد پذیرفت؟ آیا برنده و یا بازندهای وجود خواهد داشت؟
130 میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید
نفت ایران همواره مورد علاقه و توجه شرکتهای نفتی غربی بوده است. کاهش قیمتهای جهانی نفت میتواند محرکی برای اشتهای این شرکتها باشد تا سرمایه گذاری در نفت ارزان ایران را جانشین سرمایهگذاریهای سنگین در نفت و گاز شیل بکنند. حتی با وجود تحریمها در سالهای گذشته شرکتهای نفتی غربی به دنبال راهی برای ورود به بازارهای ایران بودهاند. از آن جمله است قرارداد کونکو و شورون در سال 2000 میلادی که قراردادهایی برای استخراج گاز در میدان پارس جنوبی با دولت ایران داشتند. با روی کار آمدن دولت روحانی و تقویتِ احتمالِ یافتن راه حلی برای مسئله هستهای ایران شرکتهای نفتی آمریکایی زیادی با ایران وارد مذاکره شدند تا چنان چه تحریمها برداشته شد آمادگی ورود به بازار ایران را داشته باشند. شرکتهای اروپایی مانند انی، رویال داچ شل، بریتیش پترولیوم و توتال نیز که تا پیش از تشدید تحریمهای سالهای 2012 و 2013 در ایران حضور داشتند و به دلیل فشارهای آمریکا ناچار به ترک ایران شدند در صدد هستند که به سرعت جای خود را در قراردادهای نفتی ایران به دست بیاورند.
اما صنعت نفت ایران که در سالهای متوالی و همچنین جنگ تحمیلی دچار خسارتهای فراوانی شده است حتی در صورت برداشته شدن تحریمها به نظر نمیرسد که بتواند در کوتاه مدت به ظرفیت واقعی خود یعنی تولید و استخراج دستکم 4 میلیون بشکه در سال دست یابد. صنعت نفت ایران در سالهای گذشته نه تنها نتوانسته اکتشاف و استخراج جدیدی داشته باشد بلکه به علت کمبود منابع مالی بسیاری از پروژههای نفتی و گازی از قبیل ساخت و تجهیز پالایشگاههای جدید و توسعه زیرساختها و ایجاد خط لولههای گاز را متوقف کرده است. طبق تخمینهای کارشناسان، صنعت نفت و گاز ایران برای رسیدن به ظرفیت کامل خود یعنی تولید روزانه 6 میلیون بشکه، دستکم 130 میلیارد دلار سرمایه با حداقل 5 تا 6 سال زمان نیاز دارد. تجهیز و ایجاد زیرساختهای جدید برای صادرات نفت نیز به میلیاردها دلار نیاز دارد که جذب این سرمایه و هزینه کرد آنها در صورت برداشته شدن تحریمها 3 تا 5 سال به درازا کشیده خواهد شد. به این مشکلها باید کاهش قیمت نفت و بیعلاقگی شرکتهای نفتی برای سرمایه گذاری در پروژههای نفت و گاز را علاوه کرد. طبق آمارهای منتشر شده از اواسط سال 2014 که بهای نفت کاهش یافت شرکتهای عمده نفتی جهان بین 12 تا 15 درصد از سرمایهگذاریهای خود در منابع نفتی جهان کاستهاند.
همه برندهاند
بازگشت صنعت نفت و گاز ایران به بازارهای جهانی چه تأثیرهایی در بازار خواهد داشت و برندگان و بازندگان احتمالی آنچه کسانی هستند؟
1- کاهش احتمالی قیمت جهانی نفت
هماکنون کشورهای نفتی خاورمیانه و شمال آفریقا از عراق و سوریه گرفته تا لیبی و مصر با مشکلات و بحرانهای گوناگونی دست به گریبان هستند. دولت عراق که طبق برنامهریزیهای گذشته قرار بود تولید و صادرات نفت خود را به حدود 12 میلیون بشکه در روز برساند به دلیل حمله داعش به مناطق نفتخیز شمال و غرب آن کشور از یکسو و تحریکات و دخالت های ترکیه برای خرید مستقیم نفت از دولت اقلیم خودمختار کردستان دچار اختلالهای فراوانی شده است. برخی منابع نفتی عراق و سوریه در کنترل داعش قرار دارد که این گروه تروریست روزانه تا 80 هزار بشکه نفت خام را وارد بازار میکند. از سوی دیگر مشکلات جنگ داخلی در لیبی نیز بازار نفت را دچار آشوب کرده و طبق تخمین کارشناسان نفتی آمریکایی ورود ایران به بازار جهانی نفت میتواند برای سال 2016 بین 5 تا 15 دلار کاهش در هر بشکه به همراه داشته باشد.
2- افزایش رشد اقتصادی مشتریان نفت و گاز ایران
بازگشت ایران به بازار نفت و کاهش احتمالی قیمت نفت در اثر ورود ایران میتواند تأثیر مثبتی در رشد اقتصادی کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی، هند و حتی چین که مشتریان دائم نفت و گاز ایران هستند داشته باشد. ضمن اینکه این کشورها از گزینههای متنوعتری برای خرید نفت برخوردار خواهند شد. این موضوع میتواند برای ترکیه که در کشاکش ایران و آمریکا از تخفیفهای دست و دلبازانه ایران برخوردار بوده است خبر خوشایندی نباشد.
3- برخورداری اروپا از گاز مطمئن و ارزان
بازگشت ایران به بازارهای نفت و گاز جهانی در اثر حذف تحریمها میتواند موازنه ژئوپلیتیک انرژی جدیدی را چه برای فروشندگان گاز مانند ایران و روسیه کشورهای اول و دوم گازی جهان و چه برای خریداران آن در اروپا ایجاد کند. زیرا در صورت برداشته شدن تحریمهای گاز ایران، دو کشور ایران و روسیه میتوانند با ایجاد و احداث زیرساختها با کمک اروپا و عدم کارشکنی آمریکا گاز مورد نیاز اروپا را از طریق خط لوله با بهای ارزان و مطمئن به اروپا برسانند؛ حتی ترکیه نیز میتواند از مزایای ترانزیت گاز ایران به شرق اروپا و خاورمیانه و دریای مدیترانه از طریق خط لوله گاز موجود منتفع شود.
4- جریان گاز، جریان صلح و همگرایی منطقهای
جریان یافتن گاز ایران به سوی کشورهایی مانند هند در شرق و عراق در غرب ایران میتواند باعث برقراری صلح و حتی موازنههای سیاسی جدیدی به سود مردم منطقه آسیای میانه در پاکستان، هند، افغانستان و ترکمنستان و از سوی دیگر عراق، اردن و سوریه بشود.
5- رقابت نفتی یا رفاقت نفتی ایران و عربستان
بازگشت ایران به بازارهای جهانی و احتمال افت بیشتر بهای نفت برخی همسایگان نفتخیز ایران را دچار یک رقابت جدید خواهد کرد. این موضوع برای عربستان گرانتر خواهد بود زیرا این کشور از یکسو بایستی با کاهش قیمت نفت روبرو شود و از سوی دیگر مشتریهایی را که در اثر تحریم ایران برای خود دست و پا کرده از دست بدهد. این در صورتی است که عربستان در سالهای گذشته توانسته است با سرمایه گذاریهای عظیم تولید نفت این کشور را به 11 میلیون بشکه در روز برساند و همین موضوع رقابت ایران با عربستان را سخت و دشوار می کند. از این رو به نظر میرسد که ایران از هر گونه رقابت با عربستان و قیمت شکنی دوری کند.
6-شفاف شدن قیمت نفت
اگرچه بازگشت ایران به بازارهای جهانی موجب کاهش بهای نفت خواهد شد اما چنان چه تحریمهای ایران برداشته شوند دیگر خبری از تخفیفهای دست و دلبازانه ایران در قیمت نفت برای خریدارانی مانند چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و ترکیه نخواهد بود. این موضوع میتواند به شفاف شدن بازار نفت و واقعی شدن قیمتها کمک کند. بهویژه ترکیه نخواهد توانست از موقعیت ممتازی که در اثر مزاحمتهای آمریکا برای انتقال گاز ایران ایجاد شده بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی به سود خود بکند.