لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

خدا را خوش نمی آید!

در حاشیه تعیین حداقل دستمزد کارگران، خط فقر و تورم منفی! 


دولت های ایرانی از دیر باز تا کنون به طور مطلق همگی خود را نماینده کامل ملت و دادخواه و وکیل ملت بوده اند. این ادعا در دولت های مدرن از رضاشاه به این سو نیز همچنان به قوت خود باقی است. اگر موضوع فقط بر سر ادعای خشک و خالی بود و دولت ها مردم را به کار خودشان وا می گذاشتند مسئله ای نبود. مشکل از آن جا آغاز می شود که دولت ها در ادامه ادعای خود مبنی بر نمایندگی کل ملت به نتیجه گیری های خاص خودشان می رسند. یکی از این نتیجه گیری ها این است که ملت یک تن واحد است پس در این میان صحبت از اختلاف طبقاتی و دارا و ندار و ستمگر اقتصادی و ستمکش اقتصادی محلی از اعراب ندارد و آن هایی که دم از این اختلاف ها می زنند مغرض، آشوب گر، فتان، برهم زننده نظم و انضباط اجتماعی و از آن جا که یک پارچه کی ملی رابا این حرف ها به خطر می اندازند لابد وابسته به بیگانه و حقوق بگیر اجانب می باشند.

البته جای شکرش باقی است که در جمهوری اسلامی روسای جمهور از آغاز تا کنون بلا استثنا همگی بر عدم وجود عدالت در جامعه و وجود طبقات یا مرفهان بی درد مهر تایید زده اند و شکر خدا از این بابت نمی توان کسی را باز خواست کرد و به جرم تهدید همبستگی ملی به دادگاه کشاند ولی مشکل این جاست که همه دولت های محترم از بعد از انقلاب تا کنون هیچ یک خود را نماینده طبقه دارا و ثروتمند به شمار نیاورده و رحمت خود را از سر طبقه بدبخت و مستضعف کم نکرده است. من مانده ام که این طبقه فقیر و بی چیز چه دارد که همه روسای جمهور خودشان را به آن می چسبانند و سایه اشان را بر سر همان مرفهان بی درد پهن نمی کنند.؟

بماند. از هر چه بگذریم (پس از معنویات) سخن دوست خوش تر است!

این روزها تنور بحث دستمزد کارگران به سیاق سنوات گذشته داغ نشده بلکه فقط اندکی ولرم است.چرا؟

 در سال های گذشته رسم بر این بود که هیئت یا نمی دانم کمیته سه جانبه ای متشکل از یک نماینده دولت، یک نماینده از سوی کارفرما و یکی هم از سوی کارگران( که این سومی را هنوز نفهمیدم کی و چگونه انتخاب می کند) بر سر یک میز بنشینند و با صلح و صفا این چندرغاز را تعیین بفرمایند و نخود نخود هر که رود خانه خود و به استقبال سال نو بروند. از ان جایی که معمولا این حداقل براساس نرخ تورم یا خط فقر تعیین می شد، دولت محترم مهرورز انقلابی پس از پاک کردن خط کج و کوله فقر و رساندن تورم به رشد منفی بی خیال از چرتکه انداختن بر سر حداقل دستمزد مشغول مهرورزی است و هیچ شتابی برای تعیین آن از خود نشان نداده و عجالتا مشغول برداشتن یارانه ها، ببخشید هدفمند کردن یارانه ها به سمت جیب فقرا است. از آن جا که نرخ تورم هم منفی شده نماینده کارگران نیز برای تعیین حداقل چندرغاز اصلا به روی مبارک نمی آورد که مبادا چیزی هم از این 266 هزار تومان کسر شود!می ماند نماینده بدبخت قشر فرهیخته و پاک باخته کارفرما( یا همان سرمایه دار زالو صفت یا همان  مرفه بی درد سابق) که کمرش در زیر بار دستمزد های سنگین کارگران شکسته و از ترس قانون کار نمی تواند نازک تر از گل به روی کارگران بی صفت چشم سفید بیاورد.

یک پیشنهاد:

من از طرف کارگران یقه ابی و یقه سفید و یقه چرک و یقه تمیز به دولت محترم مهرورزی که لابد در این روزهای پایان سال حسابی سرش شلوغ است، آن قدر که هنوز علیرغم کارهای خیلی سنگین کارشناسی نتوانسته است بودجه سال آینده را به مجلس ببرد، پیشنهاد می کنم که دست از نمایندگی کارگران بکشد و با انگولکی در قانون کار اجازه بدهد ما کارگران  یقه سفید و آبی و سرخابی خودمان از طرف خودمان با کارآفرین محترم در همان اتاق تنگ و تاریک کارگزینی مذاکره کنیم شاید به یک تفاهم برسیم که این بندگان خدا کارفرماهایی که پول نازنین شان را برای کارافرینی و نان آفرینی برای زن و بچه ما ریخته اند خیال شان راحت بشود و به کارهای شب عیدشان برسند و به دولت محترم مهرورز عدالت گستر هم بیش از این زحمت ندهیم و اسباب مزاحمت فراهم نکنیم. عجالتا همان طور که دولت محترم پای خودش را از کارهای پیش پا افتاده ای مانند تامین آب و برق و بهداشت و دوا و دارو و تحصیل بچه های ما کنار کشیده و به  فروش نفت و دور زدن تحریم اجانب از خدا بی خبر و مدیریت جهان مشغول است، این یک قلم را – یعنی تعیین حداقل دستمزد و سایر امور کار – هم به خودمان محول کند.

از قدیم گفته اند: از طلا گشتن پشیمان گشته ایم--- مرحمت فرموده ما را مس کنید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد