لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

لیشقه

یادداشت‌های فریبرز مسعودی

جهانی شدن، جهانی سازی

جهانی شدن، جهانی سازی

فریبرز مسعودی

به گمان بسیاری از صاحب نظران اقتصادی و سیاسی بحث در باره جهانی شدن (  Globalization) یا به تعبیری جهانی سازی موضوعیت خود را از دست داده و آن را مترادف با دهکده جهانی و یا ارتباطات گسترده مالی، پولی، تکنولوژیکی و تجاری بین کشورهای 5 قاره جهان می دانند. اما آیا به راستی این هم آن چیزی است که ما از جهانی سازی عایدمان می شود یا جهانی سازی و تاثیرات آن بر شئون زندگی انسان ها در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی، اقلیت های قومی و نژادی و در یک کلام تمدن بشری همچنان  یک چالش پراهمیت برای اندیشمندان و سیاستمداران کشورها اعم از کشورهای صنعتی و در حال توسعه است؟آیا جهانی شدن همان اهمیت  و مخاطراتی را که برای کشورهای پیرامونی دارد برای کشورهای مرکزی هم دارد؟ آیا واقعا رشد و توسعه و آینده جامعه هایی چون جامعه کشور ما با جهانی شدن گره خورده! آیا باید با این پدیده به رویارویی پرداخت یا آگاهانه و از دیدگاه یک فرصت با این گفتمان روبه رو شد؟ جهانی سازی یک تقدیر و اجبار است یا یک انتخاب؟  ادامه مطلب ...

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

در حاشیه سه‌شنبه‌های بدون خودرو؛

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

فریبرز مسعودی

روزنامه‌نگار

سرما که از راه می‌رسد، آلودگی هوا مثل بختک روی شهر می‌افتد و در تنگی‌نفس شهروندان، قصه‌هایی که برای حفظ هوای پاک ساز شده بود، رنگ می‌بازند. 

سازمان‌ها و نهادهای مسئول، اعم از دولتی و شهرداری، طبق روال همیشگی، دست‌به‌دست هم می‌دهند تا با ارائه طرح‌های سلبی مانند نفروختن مجوز ورود به محدوده طرح ترافیک، اجرای طرح زوج و فرد و تشویق به نفس‌نکشیدن، انفعال خود را در زمینه حفظ هوای قابل‌تنفس فریاد کنند. واقعیت این است که اجرای طرح‌های ابتر و جسته‌وگریخته، مانند ارائه سوخت استاندارد، نوسازی ناوگان حمل‌ونقل شهری، گسترش مترو و اتوبوسرانی از سوی دولت و نهادهای مسئول از جمله شهرداری در برابر اقدام‌های متناقض و گاه متضاد چون تراکم‌فروشی، گسترش بی‌رویه اتوبان‌ها، پل‌ها و تونل‌هایی که شهر را شرحه‌شرحه کرده، راه ورود هوا را بسته و شهری خشن ساخته که برای پیاده‌روی و مهربانی، راهی و جایی باقی نگذاشته؛ پاک نگه‌داشتن هوا بیشتر به یک شوخی بی‌مزه و تکراری شبیه می‌شود تا اقدامی جدی. متأسفانه چرتکه‌انداختن دولت و شهرداری در اجرای هر اقدامی، در نهایت، موجب تغییر فرهنگ مردم و گرایش به اسراف‌کاری تا سرحد نابودی تمام منابع در سازوکاری بازارگرایانه شده که تمام این اقدام‌ها درنهایت، در نابودی محیط‌زیست در تمام عرصه‌ها جلوه می‌یابد. وضع ما شبیه مقروضی است که ارثی جز بدهی برای فرزندانش باقی نمی‌گذارد. مصرف سوخت، آب و منابع طبیعی و ریخت‌وپاش در ساختمان‌سازی، تجملات خانگی، استفاده از خودرو و مصارف کشاورزی و غذایی که به ضرب کاهش قوت روزانه انجام می‌شود؛ گوشه‌هایی از اسراف‌کاری عجیب و خانمان‌سوز ما ایرانی‌هاست؛ درحالی که زندگی عادی‌مان هیچ تشابهی با زندگی دو نسل پیش ندارد و این همه خاصه‌خرجی از صدقه فروش سرمایه‌های آیندگان حاصل شده است. تجربه این سال‌ها نشان داده، چاره کار هوای شهر تهران نه در اجرای دلبخواهی سه‌شنبه‌های بدون خودرو بوده و نه در اجرای زورکی محدوده‌های ترافیکی زوج و فرد، بلکه در وارونه‌کردن رویه جاری شهرداری و سرلوحه قراردادن حقوق شهروندان پیاده است. در این صورت است که خیابان‌های معمولی جای اتوبان‌های عریض و طویل که رود خروشان خودروهای شخصی را به خود فرامی‌خواند، می‌گیرند، محله‌محوری به‌جای شرحه‌شرحه کردن محله‌ها مشکلات را کمتر و کوچک‌تر می‌کند، فضاهای محلی و میدان‌ها و میدانچه‌ها به‌جای پارک‌های پرهزینه بدقواره‌ پولی، مفری می‌‌شود برای گردهم آمدن مردم خسته از کار روزانه و مهر و دوستی به‌جای انزواگزینی که چون موریانه به جان فرهنگ دیرین ما ایرانیان افتاده است، می‌نشیند و دیدوبازدیدهای روزانه در کوچه‌های آشتی‌کنان، فریادرس همسایگان پیر و سالمند و کودکان تنها در خانه می‌شود. آن‌وقت است که می‌شود انتظار داشت نه فقط سه‌شنبه‌های بدون خودرو که هفته‌های بدون خودرو را در پرتوی آفتاب درخشان آسمان پرمهر پاییزی شاهد باشیم. 

منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه

: http://vaghayedaily.ir/fa/News/39132