قطر در شاهراه جهانی انرژی

جنگ انرژی در جهان شدت می گیرد!


فریبرز مسعودی 

پایان جنگ دوم جهانی مبارزه انحصارهای سرمایه داری جهانی را به جای تسلط بر منابع نفتی به مبارزه قطعی بر کنترل جریان نفت تغییر داد. کینز یکی از برجسته ترین اقتصاددانان غرب با پایان جنگ یک سلسله اقدام ها و اصلاح ها را در اقتصاد سرمایه داری جهانی ایجاد کرد. تاسیس بانک توسعه و ترمیم که به بانک جهانی شهرت یافت، تاسیس صندوق بین المللی پول  دو تا از مهمترین این اقدام ها بودند تا راه را بر بروز بحران هایی از نوع بحران بزرگ 1929 آمریکا ببندد. موضوع دیگر در این میان برابر نهادن حق تعیین سرنوشت برای توده های تازه از بند استعمار رسته به جای استقلال بود. جالب این جاست که هر دو این موضوع ها به طور کلی و جزیی به اوضاع و سرنوشت آینده کشورهای خاورمیانه ربط داشت و هنوز پیامدها و مشکلات این دو چرخش بخشی از تاریخ و سیاست ما را تشکیل می دهد. اما یک اصلاح بزرگ و سرنوشت ساز دیگر نیز در این بازه تاریخی توسط کینز اعمال شد که تغییرات ژرف و ماندگاری در روابط اقتصادی و سیاسی جهان ایجاد کرد، این اصلاح چیزی نبود جز  قطع رابطه دلار با ذخیره طلا و ارتباط دادن آن با جریان نفت در جهان!  


 

واقعیت آن بود که در طول جنگ دوم جهانی کشورهای اروپایی درگیر جنگ و حتی کشورهای دیگر که مستقیم درگیر جنگ نبودند ناچار شده بودن برای تامین نیازهای جنگی، ادوات و مهمات، برخی نیازهای غذایی و نیازهای صنایع خود میزان فراوانی از ذخیره های طلای خود را به امریکا که از ویرانی های جنگ برکنار بود در عوض این ضروریات بفرستند؛ زیرا تا آن زمان معامله نه با دلار بلکه بر پایه میزان ذخیره طلای هر کشوری بود و کشورها برای انتشار هرمیزان پول بایستی مقداری طلا به عنوان پشتوانه تعیین می کردند. چون ضنایع و زیرساخت های اقتصادی کشورهای اروپایی در طول جنگ به شدت اسیب دیده بود و یا  تعطیل شده بود عملا کشورهای اروپایی برای رفع نیازهای خود وابسته به واردات از آمریکا بودند که این معامله میسر نبود مگر با ارسال طلا به این کشور. جریان یک طرفه طلا به آمریکا آن چنان بود که در پایان جنگ دوم نزدیک به 80 درصد ذخیره طلای دنیا در این کشور جمع شده بود. قطع ارتباط دلار با ذخیره طلا امکان بسیار گسترده ای در اختیار آمریکا قرار داد ، این سیاست به علاوه تاسیس صندوق بین المللی پول و بانک جهانی که در برتون وودز همپیشایر آمریکا روی داد عملا زمینه  سروروی و سیادت این کشور را بر هرگونه تجارت از جمله تجارت نفت  فراهم آورد. ولی این هنوز همه ماجرا نبود و دولت آمریکا برای  تضمین این سروری نیاز به کنترل جریان نفت داشت. رقابت خونین انحصارهای سرمایه داری جهانی از طریق دولت های آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان برای تسلط بر نفت خاورمیانه از سال های پیش از جنگ به شدت جریان داشت، و همین خود باعث گردیده بود که کشورهای نفت خیز خاورمیانه به دو حوزه استرلینگ (بریتانیا) و دلار تقسیم شوند اما تا پیش از جنگ دوم تقریبا بیش از 80 درصد نفت جهان در خاک ایالات متحد آمریکا و در مکزیک و کشورهای امریکای لاتین بود که کاملا در مالکیت و کنترل شرکت های بزرگ نفتی ایالات متحد آمریکا بود و تنها 7 تا 8 درصد نفت در خاورمیانه کشف و استخراج می شد. بخش مهمی از ذخیره های نفت خارج از قاره آمریکا نیز در باکو در جمهوری آذربایجان شوروی خارج از دسترس قدرتهای سرمایه داری جهانی قرار داشت. به تدریج با کم شدن ذخیره های نفتی ایالات متحده آمریکا و مکزیک اهمیت نفت خاورمیانه بیشتر شد. از سوی دیگر جنبش های ضد استعماری و آزادی بخش درسرزمین های خاورمیانه که  با اضمحلال امپراتوری عثمانی تحت قیمومیت چند قدرت استعماری غربی  قرار گرفته بودند با شکست فاشیسم در اروپا اوج گرفته و آمریکا و جامعه ملل با جایگزینی اصطلاح حق تعیین سرنوشت به جای به رسمیت شناختن استقلال این کشورها عملا تخم کینه و هرج و مرج و دشمنی بین مردم این سرزمین را برای مدتی طولانی کاشت که بعدها در حفظ کنترل جریان نفت از این کشورها موثر افتاد. پیشرفت و رشد  تولید و استخراج نفت همراه با گسترش تجارت نفت موجب تنوع بخشی به راه های حمل این ماده مهم شده بود. شرکت های فراملی در این دوران متوجه این امر شده بودند که موضوع مهم نه تسلط بر منابع نفتی بلکه کنترل راه های حمل انرژی است. جای پای این سیاست را در ایجاد پالایشگاه نفت آبادان یا استخراج نفت در آغاجری به جای موصل و کرکوک در عراق به روشنی می توان دید. 

کینز که با پیوند دادن ارزش دلار با نقل و انتقال نفت نه تنها باعث شد هر گونه معامله بین کشورهای ثالث با دلار انجام شود بلکه تسلط دلار بر بازارهای نفتی را تثبیت کرده و قدرت های سرمایه داری جهانی را تابع قدرت دلار آمریکا کرد. 

گاز به جای نفت در معادلات انرژی جهان

اهمیت نفت و جریان آن بر اقتصاد جهان هنوز یکی از پارامترهای مهمی است که جای شبهه ندارد و توجه به عدم تغییر سیاست آمریکا مبنی بر کنترل جریان نفت در تمام سال های سده گذشته و در سده کنونی شاهد این مدعاست. حتی دو لشگرکشی  بزرگ آمریکا به خلیج فارس و لشگرکشی این کشور به افغانستان و اشغال این دو کشور، برافزوختن آتش جنگ سوریه و لیبی نیز در راستای کنترل جریان انرژی نفت تعریف می شود. اما در این میان البته اشغال افغانستان را از جایگاه دیگری باید بررسی کرد و آن هم اهمیت جریان گاز از کشورهای آسیای میانه با عبور از خاک افغانستان برای تامین و البته کنترل گاز به هند و پاکستان  است. تامین گاز برای هند وقتی بیشتر معنی می یابد که رقابت اقتصادی این کشور با چین را در نظر آوریم. از سوی دیگر در صورت اجرای پروژه خط لوله گاز از ترکمنستان به هند ایران را به کلی از معادلات گازی منطقه و بلکه جهانی برکنار می گذارد. اگرچه ایران؛ روسیه و قطر  سه کشوری هستند که  رده های نخست تا سوم جهان را در مجموع با دارا بودن بیش از 70 درصد از ذخیره های گاز دنیا در احتیار دارند اما بایستی به این موضوع بسیار مهم توجه داشت که انتقال گاز به سادگی نفت نیست و ایران به دلیل دسترسی نداشتن به فناوری جا به جایی گاز هنوز به عنوان یک صادرکننده گاز عمل نمی کند و عمده گاز تولیدی این کشور در داخل مصرف می شود. اگر بخواهیم از یکی از مهم ترین تاثیرهای کشف و استخراج نفت و جایگزینی سریع آن به جای سایر انرژی های فسیلی از جمله ذغال سنگ که میزان بسیار غنی از ذخیره های آن در اروپا وجود دارد نام ببریم بایستی ازتاثیر حمل و جا به جایی آسان نفت از راه نفت کش ها، لوله های نفتی و ذخیره سازی آسان آن در دریاچه های مصنوعی و روی دریا است یاد کنیم. اما گاز هیچ یک از این ویژگی ها را ندارد. انتقال و صدور گاز با لوله مستلزم هزینه های هنگفتی است و برای انتقال با کشتی بایستی به صورت فشرده شده دربیاید که این فناوری در انحصار چند شرکت انگشت شمار ژاپنی، آمریکایی و فرانسوی است. قطر به عنوان  سومین دارنده گاز جهان از سال ها پیش توانسته است با سرمایه گذاری گسترده در این صنعت نه تنها سال ها از ایران همسایه بزرگ شمالی و شریک ذخیره های گازی این کشور در بهره برداری از گاز جلوتر است بلکه با سرمایه گذاری 14 میلیارد دلاری در احداث پالایشگاه گاز مایع شده (ال ان جی) به فناوری مهم تبدیل گاز به مایع برای حمل با کشتی دست یابد و به این شکل به بزرگ ترین صادر کننده گاز جهان پس ازروسیه تبدیل شود. قطر سال گذشته با صدور نزدیک به 80 میلیون تن گاز مایع شده به یک قدرت بی نظیر در تجارت جهانی گاز در حال تبدیل به یک بازیکن مهم و اثر گذار در نقل و انتقال انرژی پاک است. ورود این کشور کوچک خیلج فارس با ذخیره های عظیم گاز و نفت و تسخیر بازار گاز آسیا به اوپک گازی و همکاری آن با روسیه به عنوان اولین قدرت گازی جهان و حضور ایران در این مجمع برنامه های آتی آمریکا را برای کنترل جریان گاز به شدت زیر سوال برده است. در واقع آمریکا هیچ گاه تسلطی بر جریان گاز که به تدریج به عنوان یک سوخت پاک در جهان در حال مطرح شدن است نبوده، اما با نقش روزافزون این انرژی در معادلات جهانی و تسلط روسیه بر جریان گاز آمریکا فقط توانسته است به کارشکنی هایی از جمله در روابط اکراین با روسیه به عنوان درگاه صدور گاز روسیه به اروپا یا جلوگیری از ورود ترکمنستان و ازبکستان به عنوان صادرکنندگان گاز اسیای میانه به اپک گازی و یا تلاش برای ایجاد خط لوله گازی از خاک افغانستان برای دور زدن ایران دست بزند که این اقدام ها دست کن تا کنون تاثیری در جریان گاز به اروپا و کشورهای صنعتی اسیا از جمله ژاپن؛ کره جنوبی و هند نداشته است.  قطرکه در اپک همواره تحت سلطه عربستان نتوانسته است نقشی ایفا کند با حضور خود در اپک گازی و قرار گرفتن در کنار کشورهایی چون ایران و روسیه  می تواند موقعیتی را که عربستان به ناحق در همه این سال ها در اپک به دست آورده به چالش بکشد. تغییر فاز قطر به عنوان تامین کننده مالی داعش در جنگ نفت در سوریه و نزدیکی احتمالی به ایران و روسیه برای تاسیس هاب گازی جهان در ترکیه می تواند بازی جدیدی باشد که زنگ های خطر را برای آمریکا و عربستان در به چالش کشیده نقش آمریکا در بازی نفتی و تغییر در نقشه های ژئوپلتیک جهان به صدا درآورده باشد. در این صورت آیا این یک حرکت پیش دستانه از سوی آمریکا برای جلوگیری از به چالش کشیده شدن هژمونی تک قطبی این کشور بر جریان نفت است که  دست کم برای یک سده برقرار بود؟ احتمال جلوگیری کشورهای عربی هم پیمان با عربستان برای پهلوگیری کشتی های گاز مایع قطر که می تواند باعث به خطر افتادن تامین نیازهای انرژی مشتریان بزرگ گاز این کشور باشد در این راستا ارزیابی می شود؟ زیرا از آن جا که ایران با وجود داشتن ذخیره های عظیم گازی نتوانسته است به عنوان یک صادر کننده در بازار حضور داشته باشد و روسیه و شرکت گاز پروم به عنوان بزرگ ترین شرکت گازی جهان بیشترین هم خود را معطوف به گاز رسانی به اروپا کرده هیچ کشوری دست کم در کوتاه مدت توانایی آن را نخواهد داشت که جای خالی احتمالی قطر را در بازار گاز پرکند. در این صورت این حرکت عربستان و هم پیمانان آن می توانند اتحاد شکل نگرفته گازی سه قدرت گازی جهان را در یک جنگ نا به هنگام در نطفه خفه کنند و هژمونی خود را بر بازار گاز نیز گسترش دهند. بایستی منتظر ماند!
لینک کوتاه: http://vaghayedaily.ir/fa/News/75352