جامعه اطلاعاتی و اشتراک اطلاعات |
لینک یادداشت در روزنامه وقایع اتفاقیه 19 دی 95 http://vaghayedaily.ir/fa/News/50558 اینترنت و انقلاب دیجیتال آینده بهتری برای من و نسل
بعدی خواهد ساخت. کارخانههایی که بهجای کارِ کارگر از رباتهایی دیجیتالی بهره
خواهند برد که نه نیاز به خوردن دارند نه آشامیدن و نه آرمیدن. خط تولیدهای تاریک!
اتوبوسها و ترنهای بدون راننده و دور از خطای انسانی که به مرگ و کشتارهای
متعدد منجر میشود. من خواهم توانست در کسری از ثانیه با هر نقطه دنیا ارتباط
داشته و به دور از قدرت جهنمی انحصارها با هر کس که بخواهم تجارت کنم. میتوانم
تولید اطلاعات کنم و آنها را بفروشم! در عصر اطلاعات توانایی در گرو داشتن
اطلاعات و آن نیز در گرو ارتباطات است. زیرا توانایی نه به ثروت بلکه به داشتن
اطلاعات متکی است! خیال و واقعیت! اینها گزارههایی بود که در طلیعه ظهور اینترنت بیش از همه بر آنها مانور میشد؛ خارج شدن اطلاعات از سلسله مراتب عمودی به افقی و امکان دستیابی مردم در جمعها و گروههای همعقیده در زیر چتر اینترنت و خارج از ساخت قدرت و نظارت و کنترل قدرت! حال این قدرت تفاوت نمیکند بازار باشد یا شرکتهای بزرگ تجاری و صنعتی، غولهای رسانهای یا دولتها، که البته واضعان و سردمداران این تئوری بهطور زیرکانهای در تبلیغات خود معنی قدرت را همسان دولت در نظر میگرفتند. از این دیدگاه با پدید آمدن امکان معامله تاجران و مدیران جوان و ریز و درشت خارج از سلسله مراتبها و انحصارات و دیوانسالاری صنعتی، قدرت شرکتهای فراملی نیز به چالش کشیده میشود. حجم عظیمی از اطلاعات که در اختیار ابربانکهای اطلاعاتی تحت نظارت و کنترل شرکتهای بزرگ است توسط میلیونها رایانه بر روی میزهای افراد و مؤثرتر از آن در لپتاپهای حمل شونده و در تبلتها جای میگیرد که مدیران و میلیونها برنامهنویس از طریق میلیونها شبکه ارتباطی آن را در چشم بر هم زدنی از هر نقطه دنیا به نقطه دیگر انتقال خواهند داد؛ البته در این دنیای صلح و آشتی و برابری و عدالت آرمانشهری یک قید طلایی وجود دارد که بیل گیتس در کتاب "کاپیتالیسم بی برخورد" که در سال 1995 در نیویورک منتشر کرد به آن اشاره کرده است: "مرحله جدیدی که در آن اطلاعات کامل پایه و اساس تکامل بازار خواهد شد". کلیدواژه بازار اما در این گزاره منظور از بازار چیست؟ بازار عصر پسامدرنیته! عصر فنآوریهای نوین، اشکال تازه در ارتباطات و اینترنت و بزرگراههای اطلاعاتی که ما را به عصر سرمایهداری چندملیتی و پسافوردیسم رهنمون میسازد. عصری که در زیر نام اینترنت یا همان ابرشاهراه اطلاعاتی ما را به جامعه پساصنعتی رهنمون میکند. جامعهای که آدمی در آن با رها ساختن خود از نیازهای مادی یا به استناد به این گفته مارکس "حاکمیت ضروت" گام به حیطه آزادی واقعی خواهد گذاشت! جهانی که دیگر در آن نیاز به صرف توان عضلانی و انرژی برای تولید کالاهای مورد نیاز بشر نیست و به مدد رباتها و فنآوری پیشرفته اطلاعات انسانها خواهند توانست از کار اضافی رها شده و به ارضای خواستههای شریف خود بپردازند. اما این جامعه بازار آیین، نه تنها ما را از قیدهای مادی آزاد نساخت بلکه مبارزه برای بقا را شدت بخشید زیرا با تحکیم انحصار غولهای ارتباطی بر اطلاعات بازار آیین، انحصار اقتصادی بر ساحت سیاسی و اجتماعی جامعهها سایه خود را گستردهتر ساخت. فنآوریهای نوین ارتباطی بهجای همگرایی در دهکده جهانی از خود بیگانگی را تشدید کرد. اگر در سالهای دور در عصری که نه از ماشین خبری بود و نه حتی سخنی از آن انسانها در روز 3 یا 4 ساعت بیشتر برای رفع نیازهای خود وقت نمیگذاشتند، در عصر پسامدرنیسم تمام هم و غم افراد صرف رفع نیازهای کاذبی میشود که با تبلیغات شبانهروزی رسانههای انحصاری غولهای اقتصادی بر سر آنها باریده میشود. بازار در عصر اطلاعات و ارتباطات، مذهب و آیینی قائم بر ایمان نه بر مبنای یک دیدگاه یا نظریه سیاسی قابل آزمون و سنجش است! بازاری که از آن سخن میرود سازوکاری است معیوب زیرا در آن درآمد و ثروت فرد به قدرت وی بستگی دارد و برعکس قدرت یک فرد را درآمد و ثروت وی تعیین میکند. از اینرو است که میتوان نتیجه گرفت که این بازار سازوکاری توانگرسالارانه دارد نه مردمسالارانه که منطبق بر نیازهای توانگران و قدرتمندان بنا شده است نه نیازهای جامعه و توده مردم. در این بازار آن چه که نیاز جامعه است عرضه نمیشود بلکه آن چیزی ارائه میشود که تولیدش تأمین کننده منافع سیاسی و اقتصادی سوداگران و ثروتمندان باشد. حال چنان چه در این الگو متاع ما ارتباطات و اطلاعات باشد تفاوتی ندارد، در چنین جامعه بازار محوری حتی مهمترین نیازهای جامعه از جمله مراقبتهای بهداشتی، محیط زیست، آموزش همگانی، آب و هوا و اشتغال همگی در چارچوب این ایدئولوژی آیینی تعریف میشود. در چنین چارچوبی ورود دولت در این زمینهها مذموم و غیرمجاز است زیرا ورود دولت سازوکار بازار را به هم خواهد زد. در نهایت این بازار با قرار دادن سود محوری و برتری دادن سود شخصی بر سود جامعه خودبینی و خودمحوری و فردگرایی را رواج داده روحیه جامعهگرایی و دوراندیشانه اجتماعی را که رکن دمکراسی است تضعیف خواهد کرد. قبله آیین بازار عدم دخالت دولت بهمثابه سازوکار نظارتی جامعه در سازوکار بازار است زیرا اطلاعات نیز کالایی است قابل خرید و فروش، در سازوکار خود به خودی بازار است که دانههای اندیشههای مترقیانه و رشد و گسترش اقتصادی و رفاه عمومی در پرتو خورشید پرتوان دمکراسی به ثمر خواهد نشست. اما آنچه که عمداً در نظر گرفته نمیشود این است که بازار فردگرا هر آنچه اندیشه اجتماعی است را به حاشیه رانده و نابرابری اجتماعی را به صورت نابرابریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بازتولید میکند. اگر در سده نوزدهم در زیر پوستین بازار برای گسترش آزادی بیان مایه میگذاشتند این بار از آزادی بیان و افکار برای گسترش بازار استفاده میشود. در این جامعه اطلاعاتی که قرار است در پرتو آسانسازی ارتباط، انسانها بتوانند با یکدیگر مراوده بهتری داشته و جهانی بسازند سرشار از صلح و آشتی و برابری! جامعهای ساخته شده از هم گسیخته که به دلیل گره خوردگیهای متعدد در آن هیچ جمعی قادر به شکل گرفتن نیست. زیرا در جامعهای که بر مبنای رفع نیازهای فردی و نه بر پایه ساختن دنیایی مشترک قرار دارد هیچ کنش و مواجههای برای بشر امکانپذیر نخواهد شد؛ هر فردی در پیله تنهایی خویش پنهان خواهد شد و اجتماع بشر که برپایه اشتراک منافع و عمل مشترک پایه نهاده شده است در معرض انواع تهدیدها نابودگر قرار خواهد گرفت!
|