| فریبرز مسعودی |
نامها و نشانها بخشی از هویت هر جامعه و سرزمینی را تشکیل میدهند
بهطوری که برخی از این نامها، سالها و حتی سدهها با وجود تغییر و
تحولهای ژرف و تغییر سلسلهها و پادشاهان همچنان ماندگار و پایدار هستند.
شهر تهران نیز باوجود سن کمی (کمی بیش از ۲۰۰ سال) که دارد اما به علت
پایتخت بودن بیشتر و پرشتابتر از سایر شهرها در مسیر تحولهای اجتماعی،
اقتصادی و سیاسی قرار گرفته و برخی از نام و نشانهای خیابانها و محلههای
این شهر یادآور تحولات مهم تاریخی و سیاسی و اجتماعی معاصر میهنمان بوده
است. مثلا در بُعد صنعتی خیابان چراغ برق تهران یادآور نخستین کارخانه
تولید برق و برقکشی تهران و بلکه کشور بوده است. (شاید تنها جایی که
زودتر از تهران برقکشی شده حرم امام رضا(ع) بوده است) یا مثلا پل وِرسک
با وجود دور افتاده بودن
آن یکی از مشهورترین پلهای معاصر ایران است که تقریبا هر کسی نام آن را
شنیده است. اما یکی از این نامها که با تاریخ معاصر صنعتی شدن ایران
درآمیخته است جاده مخصوص کرج است. این جاده به نسبت کوتاه (با حدود
۴۰کیلومتر طول) یکی از پرترددترین، شلوغترین، مهمترین و اقتصادیترین
جادههای کشور ما و بلکه خاورمیانه است. با وجود بزرگترین میدان ایران
(میدان آزادی) و برج معروف آن در دهانه این جاده که در زمانی خیلی نزدیک
دروازه ورودی پایتخت بهشمار میرفته، و همچنین پایانه بزرگ مسافربری غرب و
فرودگاه قدیمی مهرآباد در ابتدای همین مسیر، شهرت جهانی آن به دلیل وجود
کارخانههایی مانند ایران خودرو، سایپا، بهمنموتور، کرمانخودرو،
شهابخودرو و دهها کارخانه تولیدی و مونتاژ قطعات و مجموعههای خودرو در
طول این مسیر کوتاه است که گاهی به آن نام جاده دیترویت نیز اطلاق میشود.
سایه سنگین خودروسازان بر این جاده آنچنان است که باوجود تغییر کاربری
اجباری برخی صنایع اطراف آن، وزنه خودروسازان سنگینتر شده و خودروساز یا
واردکننده، از خودروهای جک و جیلی چینی گرفته تا پورشه و بیامو پیدا
نمیشود که دفتر یا کارخانهای در طول این جاده برای خود دست و پا نکرده
باشد. از سوی دیگر صنعت خودروسازی ایران از صنایع دست به نقد و جذابی است
که پس از نفت توانسته بیشترین توجه خودروسازان جهانی را برای حضور در ایران
به خود جلب کند و حتی پیکانی برای ترَک انداختن بر حباب تحریمهای ایران
به شمار میآید. اکنون باید پرسید چه کسی بایستی پاسدار این موقعیت ویژه و
ممتاز خودروسازان که با عرصههای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی جامعه ما گره
خورده است، باشد؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم دو خودروساز بزرگ ایرانخودرو و
سایپا هرچه هستند بخشی از هویت ما در عرصه ملی و بهویژه در دوره صنعتیشدن
کشورند. صنعتی که پس از انقلاب همواره دچار فراز و فرودهای بسیاری شده و
به نوعی با زندگی روزمره بخش بزرگی از مردم ایران گرهخورده است. ناگفته
پیدا است که پاسداران این صنعت ملی در وهله نخست کارکنان و مدیران و
مسئولان صنعت خودروسازی و دولتی و سپس آحاد مردم ایران هستند. بهویژه در
این روزها که صنعت خودروسازی ایران در یک پیچ مهم تاریخی قرار دارد،
بایستی همچون یک کاسب پاکدست و صادق عمل کند. کاسبهایی که آوازه انصاف و
پاکدستی آنان شهرت محله و راستهای بود که در آن به کسب مشغول بودند.