اسپانیا و آرژانتین

در ادامه یادداشت دیروزم خواستم این را اشاره کنم که اوضاع بد اقتصادی مردم اسپانیا ربطی و دخلی به موضوع ملی کردن سهام رپسول اسپانیا در شرکت نفت ای پی اف نداشته و ندارد. زیرا نه شرکت رپسول دخلی به مردم اسپانیا دارد و نه نخست وزیر و نمایندگان مجلس اسپانیا در صدد چاره اندیشی برای مشکلات مردم اسپانیا هستند که هیچ خود باری بر دردهای بی درمان شده مردم اسپانیا هستند. این را از آن رو گفتم که یقه دارانی های دولت اسپانیا را برای نجات شرکت رپسول نتوان و نباید به پای مردم اسپانیا نوشت. در این جا بد نیست نقلی بکنم از نیچه در کتاب به تازگی منتشر شده اش اراده معطوف به قدرت که اتفاقا در آن اشاره جالبی به اسپانیا هم شده است و هم به نمایندگان مجلس. بخوانید:امروز در عصری که دولت شکمی بی معنی و گنده دارد، غیر از کارگران واقعی اکنون در هر رشته نمایندگانی نیز هستند: مثلا غیر از دانشمندان، ادبای اصطلاحی  و غیر از طبقات رنجکش، بیکارگان پرگو و ژاژخایی نیز هستند که آن رنج را نماینده اند- در این مورد از مردمی که پیشه خود سیاست ساخته اند و خوش می گذارنند و فقط بدبختیها و رنجها را در جلو پارلمان ها با ریه های نیرومند نماینده اند، دیگر چیزی نمی گوییم. زندگی امروزی ما در نتیجه این همه  واسطه ها و دلالان نهایت درجه گران گشته، در صورتی که در شهرهای زمان باستان و ، هنوز تحت تاثیر و ادامه آن، در بعضی شهرهای اسپانیا و ایتالیا، مردم خود گام به میان می نهادند و می نهند و به میدان می آمدند و می آیند و به نمایندگان امروزی وقعی نمی نهادند و چیزی نثار نمی کردند- مگر که شاید لگدی!