اقتصاد ایران، سردر گمی مردم و سکوت مسئولان

در حالی که مردم هر روز را با نگرانی اوضاع معیشتی و اقتصادی آغاز می کنند و از اوضاع اقتصادی بوی خوشی نمی رسد و همه در سر در گمی چشم به دهان مسئولان دو خته اند اما از مسئولان و موضع آن ها در باره نرخ ارز و طلا خبری نیست جز دستورهای غلاظ و شداد و بگیر و ببند دلالان خرده پای ارز که نه تنها  دردی از دردهای بی شمار اقتصاد بیمار ایران را دوا نکرد بلکه از قضا سرکنگبین صفرا فزود چرا که مردم هنوز خاطره های دوران هاشمی  و بحران اقتصادی آن دوران و دوران جنگ را فراموش نکرده اند و از این تجربه های گرانبها را سفت و سخت چسبیده اند.

اما این روزها اتفاق دیگری که افتاده برملا شدن خبرهای درگوشی در باره اختلاف در میان مسئولان بالایی است که ظاهرا دیگر از پرده برون افتاده و به اصطلاح تاسش زده شده است و از قدیم گفته اند وای بر کسی که تاسش زده شود.

آیا روزهای آینده آبستن حوادث مهمی برای ایران است؟

بدون شک! اوضاع و قرائن نشان می دهد که سکوت مسئولان اقتصادی و سیاسی کشور درباره بحران جاری اقتصادی کشور جدای از داستان سرایی های روزنامه ایران فراتر از اختلاف های روزمره است و بد جوری اوضاع اقتصادی با مسایل سیاسی کشور گره خورده و باید منتظر اتفاق های دیگری بود که شاید راه روال جدیدی را فرا روی آینده کشور رقم بزند. روزهایی بسیار سخت تر و دشوارتر از آن چه تا کنون شاهد آن بوده ایم. کسی چه می داند شاید کشتی بان را سیاستی دگر افتد و سکانداری که نتوانسته است خوب سکان را در دست بگیرد با کسی دیگر تعویض شود. شاید رستمی دیگر بیاید و سکاندار کشتی به گل نشسته شود. شاید!